ترک خودارضایی

طعم شیرین موفقیت

آموزش در زمینه های مختلف و کار بردی

چگونه محترمانه جواب منفی بدم؟

چگونه محترمانه جواب منفی بدم؟


سلام

سوال من ممکنه یه کم مسخره باشه ولی برای من الان یه معضله و به راهنمایی احتیاج دارم.

من آدم سرزبون داری نیستم. واسه همین نمیدونم چه جوری با یه نفر صحبت کنم که هم دست

از سرم برداره و هم ناراحت نشه و ضایعش نکرده باشم.

اخیرا یه جا کلاس ثبت نام کردم. یکی از همکلاسی ها هیچی بلد نیست و گویا نمیخواد هم

به خودش فشار بیاره تا یاد بگیره. کلاس برنامه نویسیه و استاد از جلسه اول یه مختصری یاد میده و

 بعد تمرین میده هر کسی واسه خودش حل کنه. این خانم هیچی بلد نیست. اصلا فکر هم نمیکنه.

 از جلسه اول سرش رو فرو میکنه تو لپ تاپ من هر چی مینویسم کپی میکنه و تازه همونی که

کپی میکنه غلط کپی میکنه و اجرا نمیشه و بعد هی از من میپرسه چرا کار نمیکنه مشکلش چیه.

الانم دو روزه هی زنگ میزنه و پیام میده از صبح تا شب که من هر چی اون روز زحمت کشیدم و نوشتم

رو تو تلگرام براش بفرستم تا خانم اشکالاتش رو بفهمه! مدت این کلاس 5 ماهه! من واقعا تحمل

ندارم ایشون 5 ماه به همین روال بخواد موی دماغ من بشه. 

نمیدونم چه جوری از سر خودم بازش کنم. میترسم بهش بگم ناراحت بشه! همش دعا میکنم

اینقدر خودش یاد بگیره که از منم جلو بزنه و دیگه اصلا پیش من نشینه و با من حرف نزنه! ولی

اصلا آدمی نیست که اهل زحمت کشیدن باشه. 

برای آزمون ورودی کلاس هم اشتباه کردم و رفتم کمکش کردم. فکر میکردم با این وضع

اصلا پذیرفته نمیشه من نمیدونم چه جوری پذیرفتنش! خلاصه که حوصله ش رو ندارم و دلم

نمیخواد کدهام رو براش بفرستم ولی دست بردار نیست و هی زنگ میزنه و پیام میده ... 

راهنماییم کنید...


پاسخ های مردم (۱۲)
علی پرسپولیسی
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۸:۲۰
خب حالا چی میشه شکیبایی کنی و بازم بهش کمک کنی!!!
یه مقدار صبر کردن رو خب تمرین کن.

دیدی طرف تو مطلبی گیج میزه و چند بار میاد همون مطلب رو از یکی می پرسه و تو دلش میگه اه بازم این اومد ...
همچنین چیزهایی شاید در فکر محمد (ص) هم بیاد که خدا به ایشان می فرماید که :با آنان که پروردگارشان را به بامداد و شامگاه می خوانند خود را شکیبا ساز ...

یا میگه :از خود مران آنان که پروردگارشان را به بامداد و شامگاه خوانده ...

و سوال کننده را از خود مران و از نعمت پروردگارت سخن بگوی.












شیلا
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۸:۵۳
با عرض سلام و تبریک پیشاپیش سال جدید
با توجه به مواردی که شما فرمودید به نظر می یا د که همکلاسی شما در رابطه با مبحث برنامه نویسی قوی نیستن و اگر من بودم شاید حتی قبل از کلاس  می یامدم و با ایشون کار می کردم زیرا با توجه به مباحث اسلامی زکات علم اموختن ان به دیگران است. بنده بیشتر از فرمایشات شما متعجب شدم تا کاری که همکلاسی شما انجام می دهد . خواهشمندم که ایشان را در فراگیری علم برنامه نویسی یاری فرمایید و در این امر صبور باشید چرا که در درجه اول انسانیت حکم می کند که دیگران را در امور خیر یاری دهیم و ضمنا خداوند پاسخ هر کار نیکی که بندگانش انجام می دهند بیش ان که در فکر او بگنجد پاسخ خواهد داد

پرینازم متاهل (◐.̃◐)
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۹:۰۲
بی توجهی! اصلا دایورت کن! بی توجهی خیلی خوبه نتیجه میده
فندق
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۹:۰۳
شما اقایید ؟البته احتمال زیاد نه

 عرض شود خب بزن تو برجکش..
شما با لطافت بگی یا با خشونت چه فرقی میکنه،،، هردش ناراحت  میشه

بگو دیگه پیام نده،،بعد تو کلاس مگه جای دیگه نیس بشینی ؟

 بعد شمارتو چرا دادی بهش


بعد اگه نمیخواستی کمک کنی 

اصلا چرا روش و به خودت باز کردی ،،،


ببین اینا همه سواله ،،کسی که اینارو ندونه و نظر بده تیری در تاریکی زده ،،
علی جون
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۹:۱۵
ببین دوست گرامی 

شما فرمایش دادی دعا میکنم که خدا یادش بده
خب شاید خود شما سبب همین اموزش به ایشون باشید
شاید خود شما وسیله هستین برای برکت در کار ایشون

اصلا یه چیزی به شما بگم شاید علت دوستی ابشون با شما همین کلاس هست و بعدش خودش از شما جدا بشه 

پس اگه واقعا میتونید کمکش کنید و ازش بخواید تا خودش هم حرکت کنه و تلاش کنه
رک بهش بگو اینطوری که فقط من یادت بدم و خودت هیچکاری نکنی یادنمیگیری پس کلاس اومدنت الکی هست 
تمنا ..
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۱۹:۲۹
سلام 
ببین اینکه خواسته باشی چیزی رو که بلدی به کسی یاد بدی اصلا چیز بدی نیست و اتفاقا خیلی هم عالیه 
ولی باید مدیریت زمان داشته باشی ، ویه جوری به این دوستتون هم بفهمونی که وقتت برات ارزش داره و هر زمان نمیتونه مزاحمت بشه . 
مثلا سر کلاس بهش بگو عزیزم اول به مطالب گوش کن ؛ بعد خودت تمرین کن سر آخر یک ربع وقت میزارم واست هر چیزی رو که متوجه نشدی واست توضیح میدم اینجوری هم بهش گفتی که وسط درس مزاحمت نشه و هم گفتی که زمانی که بهش اختصاص میدی یک ربع هست .
برای تو خونه هم وقتی پیام میده و سوالی میپرسه بهش بگو تو برنامه ام میزارم که هر شب ساعت مثلا ۹تا۱۰ شب به سوالاتت جواب بدم .
با این راه حل هم به دوستت کمک کردی وهم به کارای خودت رسیدی و اعصابتم خورد نمیشه .
موفق باشی
پوریا
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۲۰:۴۸
سلام خخخ منم سه سال  پیش کلاس طراحی وب میرفتم سادش بخیر الان سوییچ کردم رو اندروید- چی کار میکنی ؟ وب یا موبایل یا ویندوز ؟

ببین اون زمان هم تو کلاس ما ازین جور ادم ها زیاد داشتیم - خود من یادمه همین قضیه برام پیش اومد ببین این میتونه هم به ضرر تو باشه هم به نفعت - چه اشکالی داره تو بهش یاد بده بعضی ها همین طوری هستن اول کاری اصلا نمی تونن درک کنن تو بهش یاد بده این طوری به نفع خودت هم هست خودتم مطالب مرتب برات یاداوری و ریویو میشه اصلا یه جا دیدی ازت سوال پرسید و گفت چرا این شده این ؟ اونوقت اگه خودتم بلد نباشی میری سرچ میکنی یه چیز جدید پیدا میکنی 

اگه بازم واقعا حوصلشو نداری به استادتون بگو یه گروه بزنه براتون تو تلگرام اون جا همه میان سوال میپرسن اونم می پرسه انوقت هم استاد میتونه جوابشو بده هم دیگران اصلا گروه تلگرامی دارید ؟

یک راه دیگه ای هست الان گروه های چند هزار نفری تو تلگرام  زیاده برای همین برنامه نویسی مثلا گروه طراحی وب - اندروید و ... تو چندتا ازین گروه ها ادش کن بره خودش سوالاشو بپرسه 

بک کار دیگه هم می تونی بکنی  و خیلی به نفعشه بشین بهش هنر سرچ کردنو یاد بده یه برنامه نویس اگه سرچ کردن بلد نباشه اصلا برنامه نویس نیست باید بتونه مشکلاتشو خودش حل کنه بهش یاد بده چطوری انگلیسی سرچ کنه امیدوارم موفق باشی 
صدف
  • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
  •  
  • ۲۲:۳۱
هر چی پرسید بگو نمی دووونم   خوب نفهمیدم از استاد بپرس منم یاد بگیرم. 
تلگرام هم بگو نمی دونم من خوب یاد نگرفتم یا بگو اصلا وقت نکردم تمرین کنم هیچی  نخوندم یا  لپ تابم هنگ کرده کار نمی کنه
خودت رو پیش همکلاسی هات زرنگ نشون نده  همش هر چی پرسید حالت منگ به خودت بگیر که  یعنی تو کلا تو باغ نیستم !(حالا خیلی زیاده روی هم نکن)
ولی یه چیزی خیلی حساس نباش ۵ماه مثل برق و باد می گذره حالا به دوستت هم یه کمکی کنی بد نیست
باز کلاس شما کلاس کامپیوتره ما سال پیش یه دختره تو کلاس   ریاضی کنکورمون بود هیچی نمی دونست درس اول دبیرستان رو هم بلد نبود هی وقت کلاس رو هدر می داد تا استاد چیزای چرت رو بهش تو ضیح بده یا مثلا بحث درس شیرین همه دارن گوش می دن یهو می گفت استاد این انتگرال به چه دردی می خوره آخه یا یهو در مورد اخبار یه بحث می نداخت وسط استاد هم که از صبح داشت درس می داد خسته بود از خداش بود یه کم حرف بزنه 
اوایل اخم می کردیم بهش بعد غیر مستقیم بعد هم کلامی می گفتیم بس کن دیگه ولی اصلا گوش نمی داد دیگه دیوونه مون کرده بود  واسه همون بود که ۹ سال پشت کنکور بود امسال هم قبول نشد رفت تو سال دهم !

❤حدیث❤
  • سه شنبه ۲۹ اسفند ۹۶
  •  
  • ۰۲:۳۵
خخخ یاد خاطراتم افتادم.آخه من تخصص ویژه ای توی حذف کردن دوستای رو اعصاب از زندگیم دارم.😁

ببینید اول توی کلاس به یه بهانه ای جاتون رو عوض کنید.مثلا اینکه میخوام نزدیک استاد یا فلان شخص که بیشتر بلده بشینم.
بعد تلگرامتون رو بذارید رو حالت روح و آخرین بازدید اخیرا و پیاماشو جواب ندید یا یکی در میون جواب بدید.
هر چی تو تلگرام خواست بهانه بیارید که خودم هنوز کاملش نکردم یا الان کار دارم نمیتونم.ناراحتم میشه بشه.اصلا براتون مهم نباشه.قرار نیست شما جور کسی رو بکشید.
اگر هم خواستین بفرستین با لحن دلسوزانه بگین من که میفرستم اما به ضررته.هیچی یاد نمیگیری ها...

خلاصه که چند سری اینجوری بپیچونین و تو کلاسم زیاد باهاش معاشرت نکنین خودش متوجه میشه که خیلی علاقه ای ندارین باهاش دوست باشین.
خواهشا برای خودتون ارزش قائل باشید و با کسی رو دروایسی نکنید.هیچ کس تو این دنیا از خودتون و آرامشتون مهمتر نیست.
موفق باشید
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    تحریک شدن قبل از شروع رابطه

    تحریک شدن قبل از شروع رابطه


    سلام 

    من یه پسر 16 ساله هستم که الان چیزی حدود دو سه سالی میدونم ارضا شدن و خود ارضایی یعنی چی ؟

    ولی این کار رو تو  عمرم خیلی کم انجام دادم طوری که تعداد بار هایی که این کار رو انجام دادم دو رقمی

    نمیشه ولی هر دو هفته یا هر سه هفته خودمو با  ف   ی   ل   م   و تفکر تحریک میکنم یه مایع بی رنگیم

    ترشح میشه خیلی کمه  ولی دیگه تا ارضا شدن کامل ادامه نمیدم میخواستم بدونم این کار ضرری نداره؟

    چون واقعا سرم شلوغه رشتم تجربیه و هفته ای سه بار ورزش میرم ،آخرین بارم اینکارو انجام دادم به

    سال پیش بر میگرده قبل از عید که سرم خلوت بود ولی بعدش دیگه تا الان این کارو نکردم ؟

    جواب بدید لطفا ؟


    پاسخ های مردم (۲۰)
    محمد محمد
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۲۷
    تحریک شدن بدون انزال خیلی خطرناکه
    عباس
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۲۸
    سلام
    البته دیدن فیلم های مستهجن یا محرک که باعث تحریکات بشه از نظر علما حرامه وگناه محسوب میشه.
    اما تفکر ومجسم کردن صحنه های جنسی حتی به صورت تخیلی هم خودش نوعی ایجاد تحریک وزمینه گناه است که فرد باید از ان اجتناب کنه.
    داریم فکر کردن به گناه تا شکل عمل به خود نگرفته گناهی پای ادم نوشته نمیشه اما مثل اتشی است که در اتاقی روشن کنیم وان اتش دودش اتاق را سیاه کنه ولی ان را به اتش نکشه فکر گناه هم مانند سیاهی دوداست که می تونه اثار سیاهی روی روح انسان بگذارد.
    اما از بعد سلامتی باید بگویم شما خودتان را تحریک می کردی تا حدی که مایع پیشاب از شما خارج می شده ولی به انزال وخروج منی نمی رسیدی که البته این روند هم برای سلامتی جنسی شما شایدبی ضرر نبوده خب الان که این چیزها را ترک کرده ای خدا را شاکر باش واز تحریک کردن خود جدا پرهیز کن وهر وقت هم افکار شیطانی به سرت زد به خدا پناه ببر ومشغول ذکر وخواندن قران شو وسعی کن در اسرع وقت که موقعیت ازدواج پیدا کردی ازدواج کنی تا به دام خطرناک انحرافات جنسی مانندخود ارضایی یا زنا کاری نگردی.
    پسر
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۴۱
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    من از دو پزشک ارولوژیست پرسیدم یکیشون گفت خیلی بده و دیگری گفت اشکال نداره ولی خیلی به حد ارضا نزدیک نکن خودتو.

    فیلم پورن اعتیاد آوره.خود من نگاه میکنم.البته میل جنسیم خیلی زیاده و شما با این تفاسیر که گفتین میلتون خیلی پایینه یا کلا تو فازش نیستین.

    از من به تو نصیحت اگه میتونی پورن نبین چون1ـ معتاد میشی بهش2ـدر اثر زیاد دیدن آستانه تحریکت میره بالا یعنی به شرطی قوی تری نیاز داری برای تحریک.مثلا خودم با دیدن زنای نیمه برهنه تحریک نمیشم.

    3ـممکنه به انحراف جنسی کشیده بشی.**** ** ***** *** ** **** ****** **** ******* *** ** **** ****** ** ************* **** ******* ** **** **** *** *** *** ***** **** ** ******** ** **** *** ****** *** *********** *** ** ** **** ** **** *** ** **** ***** ****تو هم اگه پورن ببینی انحراف جنسیت نمایان میشه و دیگه نمیتونی پورن رو ترک کنی.

    اگه پورن نبینی خانوما برات جذاب ترن چون خانومای پورن در حد بهترینن و اگه هم زشت باشن طوری گریمشون میکنن که جذاب بشن.

    *** *** ****** ****** **** **** ***** **** ******** ***** *********** * *** ***** *** *** *** ****** **** ** *** ***** **** ***** * **** ** ****** ***** ********** *** *** ******** ***** ** ********* ** **** * *** *****

    ** **** *** * *** *** **** *** ****** ****** ** **** ** **** **** ***** ***** *** **** ***** ******** ** ** ** ****** **** ***** *** ** **** ***** **** ******

    منم میخوام ترک کنم اما...ولی سعیم رو میکنم.

    **** ** ***** ** **** **** **** **** ****** ******* ********** *** ** ***** ******** *** **** *** *** **** ***** * **** **** ****

    امیدوارم آقای نجفی سانسورشون نکنه چون خیلی ها دارن این کارارو میکنن و از عواقبش خبر ندارن
    امیر۴۲۱
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۵۵
    سلام
    از لحاظ روحی قطعا ضرر داره.
    جسمی هم ضرر داره و ممکنه باعث مشکلات و بیماری هایی بشه.
    امیر
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۴
    سلام 
    چه کاریه خب تحریک میشی انزال رخ نمیده هم اعصابت خرد میشه هم درد شدیدی تو شکم و بیضت احساس میکنی که بهش میگن شق درد و کاملا علمی هم هست. پس فیلم هم نبین.
    ناشناس
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۰:۲۳
    نه چیزی نیست طبیعیه 
    ناشناس
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۱:۳۵
    خوب این که میگی تعداد انجام اینکار به ۲رقم نمیرسه یعنی چی .الان مثلا بهت بگن ضرر نداره ادامه میدی .ببین داداش چیزی که مضره یکبارشم مضره چه با فیلم چه بدون فیلم.فیلم دیدن که کلا از اساس اشتباست چه متاهلش چه مجردش از جنبه گناهش که بگذریم باعث میشه یه فانتزیایی توی ذهنت ایجاد بشه که در آینده  وبعد ار ازدواجت مشکل ساز بشه این فیلما کلا جنبه تجاری داده ومعمولا بازیگرانشون بیمار هستن وتفاوت رابطه واقعی با چیزی که توی فیلم میبینی خیلی زیاده کلا بر حذر باش درمورد انجام اون کار هم گفتم که چیزی که بده مضره یک بار دوبار نداره بری سمتش آلودش شدی .تو که ورزشکاری درست هم در کنارش بخوون وزودتر شدایط ازدواج فراهم کن.ازدوج کن حتما هم لازم نیس که زود عروسی کنی یه مدت عقد میمونی تا شرایطت بهتر بشه. یه چیزه دیگم بگم از نصیحت بدم میادفقط اینو میگم که بدونی ببین عورت وشرمگاه انسان چه زن چه مرد دیدنش درست نیس چه فیلم باشه چه غیرفیلم جز همسر هیچ کسی دیگه نباید ببینه.تا حدی که مرده رو وقتی میشورن روی عورتش رو میپوشونن چون میت احترام داره.درکل خواستم بگم نذار با دیدن این فیلم ها قبح گناه واست کمرنگ بشه .هرچیزی ارزش دیدن نداره.چشمت عزیزه ازش درست استفاده کن.سال جدید میتونی تصمیم بگیری که نبینی.من واسه سال جدید میخوام به نمازم بیشتر اهمیت بدم اصلا هم مذهبی نیسنم ولی همون یک قلم آرامش که زمان خوندن نماز دارم واسم کافیه.موفق  باشی.
    Sepid
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۱:۴۷
    سلام، فقط اینو بهت می گم، گناه هم نداشته باشه روی بدنت تاثیر بد میذاره، قلب پاکت رو، آلوده می کنه به مرور زمان، دیگه خودت متوجه می شی چی می گم، روی نسل هم تاثیر می ذاره، یعنی روی بچه هات و نوه هات :| بعد اصلا آدمای سالم این کارو انجام نمی دن، افرادی که نگاه می کنن بیمار هستن یا خدایی نکرده در آینده می شن، خلاصه کارای خوب کن یه آینده ی خفن برای خودت بساز، این چیزا که اصلا زندگی رو نابود می کنن... خدا رو همیشه یاد کن، هنوز نوجوونی و آلوده نشدی اون قدر که بگیم جز بیمارا محسوب می شی که فکر و ذکرت شده این چیزا، درست زندگی کن که در آینده به پشت سرت نگاه می کنی بگی ایول، با نفسم مقابله کردم الان چقدر شادم، خدایا شکرت. خیلی هم مثال هست از آدمایی که این کارو انجام دادن الان پشیمونن، پس بهتره عاقلانه رفتار کنی و همیشه به از خدا بخوای عاقلانه و عمدا گناهی رو مرتکب نشی. امیدوارم حرفام باعث بشه خودت تصمیم درستو بگیریو بار مثبت داشته باشه.
    علی
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۳:۰۴
    من خودم معتاد پورن هستم و در حال ترک.از ضرر های جسمیش که بگذریم ضرر های روحی وحشتناکی برای ادم در پی داره.از من به تو نصیحت اصلا سعی کن هیچ وقت به یک زن حالا فرقی نداره با حجاب باشه یا بی حجاب اضلا نگاه نکن جز محرم ها.
    پزشک
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۳:۴۰
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    مطمئنم آقای نجفی نظر منو منتشر نمیکنن
    ** *** **** **** ** ** ** ** *** ***** *** ***** **** *** ***** **** **** ** ***
    *** **** ***** *** ***** ***** **** ****
    ******* ** ****** ***** **** ****
    ******* ******* **** ***** **** ** ** ****
    ******* ******* **** ***** *** *** ** *** ***** ** ****** ****
    ******* ****** **** *** *** ** ***** ***** **** ** ** ****
    **** **** ***** **** **** * ***** ****

    آقای نجفی میدونم چاپ نمیکنید

    سلام
    طبیعی هستش که نظرات گمراه کننده نباید تائید بشن 
    @خاتون بانو
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۶:۵۹
     اگر تحریک تنها بصری باشه و لمسی نباشه ، یعنی همین کاری که شما میکنین برای آینده جنسیتون مشکل پیش میاد اما نه اینکه شما سال پیش انجام دادید اما اگر اعتیاد پیش بیاد که اگر تکرار بشه پیش میاد و چون شریک جنسی ندارید و همش بصری میشه باعث میشه در آینده لمسی تحریک نشید...


    و اینکه اون بازیگران به لحاظ تیپ خب کلی عمل و ورزش و رژیم غذایی دارن و از همین طریقم پول درمیارن و رضایت نداشتن از تیپ‌ همسر آینده و حتی اگر زن شما مدلینگم باشه و رضایت داشته باشید دوست دارید یک مدل جدید و شکل جدید ببنید حتی اگه همه کپی پیست هم باشن باعث میشه آرامش جنسی زندگی مشترکتون از بین بره و بعد از رابطه دغدغه ی ذهنی راحتتون نذاره و به قول ی فیلمی میگفت هدف از سکس روابط گرم تر زن و شوهری هستش و ساختنه عشقه! و بقیه ی مسائل بهانه ست..
    ف
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۶:۱۷
    فشاری ک با این کار به مغزت وارد میشه مثل فشار یک مرد بزرگیه ک به خاطر مشکلات اقتصادی در حال افسرگی و ناراحتی هست در سن ۱۵ ۱۶ سالگی هر گونه تحریک به وسیله خودت صدمات ب مغز و بدنت میزنه هر چند ک در ظاهر معلوم نیست ولی پشت صحنه طوفانه
    قوام الدوله
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۸:۰۷
    انصافا ما پسرا چقد مضلومیم 
    واقعا چرا اینقد تو ارتباط دختر و پسر سخت گیری هست
    الف میم
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۹
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    واقعا نمیدونم چی بگم
    ** *** **** *** *****
    ***** ****** ***
    ****** ***** ** ***** ** ****** *** ****** ***
    منظورم به طور مستقیم با سوال کننده نیست کلی عرض میکنم
    دوستان نظر دادن قلبه پاکتو الوده میکنه در صورتی که این نیاز طبیعی بدنه و هرکسی هم بهش نیاز داره و اگر نباشه غیر طبیعیه و بیماری!

    واقعا باید فکری کرد... همه شرایط ازدواج ندارن
    داداااش به آقای نجفی
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۹
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    آقای نجفی شما در مورد تایید نظرات خیلی سخت گیرین نمیدونم پزشک چی گفت *** *** ****** ***** * **** **** ****مثلا شما کلمه کاندوم رو طبیعتا سانسور میکنین.کاندوم رو که پزشکا توی تلویزیون خیلی راحت بیان میکنن.اما تو جامعه ما کلمه ی زشت و قبیح حساب میشه.

    جوونی که به خاطر خجالت نمیره کاندوم بگیره و متاسفانه رابطه جنسی هم داره به خیلی از آلودگی ها امکان داره مبتلا بشه.

    افرادی مثل شما نقش زیادی در فرهنگ سازی دارن اما شما زیادی سانسور میکنین
    سلام
    بخش سانسور شده اون نظر در مورد کاندوم نبود
    هایزنبرگ
    • دوشنبه ۲۸ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۴۹
    تحریک بدون انزال خییلی ضرر داره، چه از نظر جسمی چه روحی
    پوریا
    • سه شنبه ۲۹ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۲:۴۱
    این کار رو نکنید چون باعث اسپاسم طناب های بیضه میشه. نباید ورزش رو فراموش کنید. برخی خوراکی ها مثل قهوه میل جنسی رو کم و برخی مثل فلفل که زیاد تو فست فودها هست میل جنسی رو زیاد می کند که باید دقت کنید.
    گیوم تل
    • سه شنبه ۲۹ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۸:۰۶
    داداش شما نذار سرت خلوت بشه  خخخ  
     حتی در حد کم هم سراغ این برنامه ها نرو 
    چون هر اعتیادی از کم شروع میشه و نرم نرم زیاد میشه  بعد سر به رسوایی میزنه 
    به عبارت دیگه شیطان رجیم آروم آروم میبردت تو راه خودش 
    ...
    • سه شنبه ۲۹ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۳۰
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    به پسر:برعکس گفتی فیلم پورن آستانه تحریک رو میاره پایین و کم کم باعث زود انزالی و زود تحریکی می شود.نگاه کن به پست۱۲۷۳۴
    منم دو سوال دارم دوستان 
    منم خودمو با ****** **** تحریک می کنم.ارضا نمیشم یعنی نمیخوام
    ۱.برا بدنم چه ضرری داره؟
    ۲.حکم شرعیش چیه؟

    5
    • چهارشنبه ۱ فروردین ۹۷
    •  
    • ۱۰:۱۲
    رشته تجربی هستی ولی خودت نمی تونی بفهمی که خودارضایی ضرر داره؟؟؟ نه میخواستی این کارت سود داشته باشه؟؟؟
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    ازدواج دانشگاهی

    ازدواج دانشگاهی

    سلام 

    من زنی هستم 36 ساله و استاد دانشگاه . مدتی است به یکی از دانشجویان خودم علاقه مند شده ام

    که حدود 25 سال سن دارند . حدود دو سه سالی که در ترم های مختلف ایشان با من درس داشتند

    شناخت بنده از ایشان بیشتر شده . 

    من حدود پنج سالی است که از شوهر قبلیم جدا شدم و تنها زندگی میکنم . میخواهم صادق

    باشم هم احساس تنهایی شدید و هم نیاز شدید جنسی خیلی مرا ازار میدهد .

    اما باور کنید اینها تنها دلایل من برای ازدواج نیستند نه . عرض کردم من 36 ساله هستم

    و بچه نیستم که چشم بسته وارد یک زندگی جدید شوم با توجه به انکه یک بار تجربه داشته ام . 

    از جهات مختلف و شخصیت ایشان مناسب بنده هستند . اما حال نمیدانم چه طور این مسئله

    را به ایشان مطرح کنم . این را هم عرض کنم طی بعضی صحنه ها که خود شاهد بوده یا از سایر

    دانشجویان دخترم شنیدم ایشان ازدواج با خانومی بزرگتر از خود را اشکالی در ان نمی ببینند و

     خودشان گفته اند که مادرشان چند سالی از پدرشان بزرگتر بوده . از این جهت خیالم راحت است .

    لطفا خواهران گرامی کمکم کنند . چه طور علاقه خودم را به ایشان ابراز کنم .


    پاسخ های مردم (۱۳۰)
    من1
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۱:۲۷
    استاد، جان عزیزت این کا رو نکن، به فکر آبروت باش، 9 سال اختلاف سنی رو چطور با سطح فکری جمع زدین بعد به این نتیجه رسیدین که به درد هم میخورین؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شما فقط اختلاف سنی ندارید اختلاف سطح فکری هم دارید. خیلی عجیبه، خیلی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    @@@@@
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۱:۵۳
    سلام.بخوام در یک جمله بگم ازدواج با این اختلاف سنی کار اشتباهی هست بایکی همسن خودتون وشبیه به شرایط خودتون ازدواج کنید.
    من او
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۲:۱۵
    مادرشون 11 سال بزرگتر بود؟ شرایط واقعأ سختی هست. اما بهتره عاقلانه برخورد کنید.  اگه ایشون حداقل30داشت و شم36یا40بازهم بهتفذبود. ولی ایشون تو او و وج جوونی هستن. شما هم جوون هستید. ولی خب ن مة اوشون. 
    الی خانوم
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۲:۲۵
    سلام
    یاد فیلم شام آخر افتادم !!!
    من کاری به عرف و مسائل اینچنینی ندارم ...
    ولی چیزی که واضحه شما تنها هستید و قطعا احساس نیاز برای یه خانوم 36 ساله فقط جنسی نیست و خیلی پیچیده تر از این حرفاست...
    به نظرم یک نفر که شرایطش به شما بخوره بیشتر میتونه به شما آرامش بده و بیشتر از بودن کنارش لذت ببرید تا جسارتا یک پسر بچه !

    محسن صدر
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۲:۳۴
    خواهران گرامی راهنماییشان کنند...
    زیبا
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۲:۳۵
    خیلی تفاوت سنیتون زیاده نمیدونم شاید یه جورای ظلم به ان باشه 

    به نظرم این حس درخودتون نابود کنید
    BahmaN BahmaN
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۲:۳۷
    من خودم 25 سالمه تا دو سه سال قبل نسبت به سن خیلی حساس بودم و اصلا دوست نداشتم با کسی ازدواج کنم که حتی یک روز یا یک ثانیه از من بزرگتر باشه !

    ولی الان که توی سن 25 سالگی هستم اختلاف سنی تا یکسال یا نهایتش دوسال بزرگتر را هم می تونم باهاش کنار بیام! ولی 11 سال خیلی زیاده ! 



    + ابراز علاقه به پسرها از طرف خانم ها کار درستی نیست ! بخصوص اینکه شما بزرگتر هستید بدتر هم هست ! سعی کنید واسطه پیدا کنید (واسطه هم حتما خودش متاهل باشه ! ترجیحا مرد مطمئنی باشه اگه هم نمیشه زن مطمئنی باشه )  اول نظرش را در مورد خودتون به صورت غیر مستقیم بفهمید . اگه نظرش مثبت نبود دیگه خودتون رو کوچیک نکنید که ابراز علاقه کنید و قیدشو بزنید . هم اگه هم نظرش مثبت بود که دیگه مبارک باشه و اینا :) شیرینی ماهم یادتون نره :)


    + شرط می بندم پسره اگه از ماجرا باخبر بشه هنگ می کنه  |:


    تینا
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۰۲
    هیچ وقت علاقه ات رو ابراز نکن چون خودت رو سبک میکنی. خانم من به خاطر دو سال اختلاف سنی با پسر مورد علاقم چند سال با خودم درگیر بودم و اخر تصمیم به نه گفتن گرفتم حالا که گذشته میبینم که خیلی کار خوبی کردم و چقدر طرف خام و نپخته و بچه بود اونوقت شما یازده سال اختلاف سنی دارین من خودم اختلاف سنی یازده سال رو واسه اینکه اقا هم از خانوم بزرگتر باشه نمی پسندم دیگه چه برسه به یازده سال خانم بزگتر باشه بیخیال شو. 
    یعنی الان پسره دهه هفتادی هست و شما دهه پنجاهی الان فعلا احساست نمیذاره متوجه شی که تصمیمت اشتباه هست به نظرم برو با یه مشاور صحبت کن میدونم خانم ها تو سن شما تو اوج نیاز هستن ولی این اختلاف سنی راهش نیست منم خودم از پسرهای سن پایین خوشم میاد خوب جذاب و سرزنده هستن ولی واسه دوستی و ازدواج هیچ وقت بهشون فکر نمیکنم سعی کن لااقل تو شاگردات دنبال یه پسر بالای سی باشی مثلا چهار پنج سال ازش بزرگتر باشی.
    پریداس
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۰۶
    نمیدونم والا چی بگم..... 
    ولی با تمام احترامی ک برای شما قائل هستم باید خدمتتون عرض کنم این ازدواج اشتباهه.. 
    هر احتمالی رو در نظر بگیرید اگه ب ایشون ابراز کنید و این آقا اصلا اون چیزی ک شما فکر میکنید نباشه و بخواد با آبروی شما بازی کنه حتی آینده ی شغلی شما هم ب خطر میفته....
    یازده سال اختلاف موضوع کمی نیست ک اینقدر راحت ازش بگذره کسی... 
    حالا خود ایشون بگذره ب خانواده اش فکر کردید؟؟؟؟ ؟
    یه بنده خدا
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۱۰
    اگر رو در رو براتون سخته پیشنهاد میکنم از طریق برنامه های پیام رسان مثل تلگرام به بهانه ای ارتباط برقرار کنید با ارسال پیام های مختلف اول متوجه بشید که ایشون هم بی میل نیست! بعد از همین طریق بهش بگین و خیلی کار رو سخت نکنید ، ایشون هم بچه نیستن.
    فقط اصلا، این امکان رو ازش دریغ نکنید و حتما ابراز علاقه کنید ، خیلی از آقایون مایل به ازدواج با خانومایی تو شرایط شما هستن و سن براشون ملاک نیست!
    کما اینکه پیامبر هم ازدواجشون به همین شکل بود...
    پسر همسایه
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۳۲

    از یه واسطه که بهش اطمینان داری کمک بگیر (حتی خارج از دانشگاه).

    اگه قضیه جور نشه بخاطر محیط دانشگاه ممکنه برای خودت سخت بشه.

    دست دست هم نکن چون ممکنه لقمه یکی دیگه بشه.

    سربلند باشی. 

    سلام
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۴۴
    سلام
    البته 50درصدقضیه حله چون شما خواهان اون هستی ولی می مونه 50درصدکه اون اقاپسره است که روحش هم از این ماجرا خبرنداره.
    البته مشکل شما حتی اگراون اقای دانشجویت هم نباشه با خانواده ایشون چه می خواهی بکنی ایا اونا اجازه چنین ازدواجی را به فرزندشون خواهندداد.
    البته خیلی بایدخواست باشه اگرخواستی این کاررابکنی طوری عمل کنی که باعث تحقیرشدنت نشه شما استادهستی وشایدموقعیت های بهتری برات ایجادبشه.
    حال که راهکارخواستی می تونی به شکلی ایشون را برای صرف یه ناهاریا نسکافه به رستوران یا کافی شاپ دعوت کنی سپس سرصحبت را باهاش بازکنی ونظرشو درموردازدواج بپرسی وبگی چه کیسی را برای ازدواج درنظرداری اگرموردی درنظرنداشت بعدمی تونی بگی اگه یه استادتمایل داشته باشه باشما ازدواج کنه نظرتون چیه؟
    اگرنظرشون مساعدبودمی تونی بپرسی خانواده شما تا چه اندازه درازدواج شما دخالت وتصمیم گیری دارند؟
    اگر گفت که اونا اختیاررا به خودم داده اندمی تونی ارام ارام سرصحبت را بازکنی بگی اگریه نفرمثل من به شما پیشنهادازدواج بده نظرتون چی می تونه باشه؟
    به این ترتیب به جلو می ری وبعدجریان را براش میگی وبرای یه مدت دوران نامزدی واشنایی همراه با محرمیت را اجرا می کنی.
    البته برای یه مدت بایداین قضیه مخفی باشه تا ایشون کاملا به شما تمایل پیدا کرده ووقتی حس کردی که می تونیددرکنارهم باشیداونوقت برنامه را رسمی کنید.
    اقا فریبرز
    • سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۲۳:۴۹
    این ازدواج به صلاح نیست.مطرح نکنید یا فعلا صیغه کنید
    پرتو خورشیدی
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۰۳
    چند سال با ده سال خیلی فرق داره ها هوم؟
    ضمن اینکه ایشون مجردن و شما مطلقه پدر مادر ایشون خیلی با شما فرق دارن
    به هر حال شما به یه واسطه احتیاج دارین که مستقیم یا غیر مستقیم شمارو پیشنهاد بدن و بگن که از شما شنیدن با تفاوت سنی این چنینی مشکلی ندارین و نظر ایشونو جویا بشن
    تانیا
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۳۲
    به نظر من اصلا درست نیست مطرح کردن همچین خواسته ای...اون پسر به شما اعلام نکرده که حسش به شما چیه ..ببخشید ولی باید بگم تو دانشگاه ما پسرا به استاد خانم مجرد طوری احترام میذاشتن که بیچاره استاده فکر میکرد چقدر بین اینا محبوبه....ولی در واقع همه رفتارهای اونا فقط و فقط وبرای نمره بود و واقعا بچه های شری بودن..در ثانی تو این سن نمیشه به تصمیم پسرا اعتماد کرد...چه تضمینی هست که تا اخر با شما بمونه و دلشو نزنین؟؟
    تازه اگه اون آقا موافق باشه خانواده اش چطور قبول میکنن ان قدر اختلاف سنو؟؟؟
    بهترین انتخاب برای هر کسی و تو هر شرایطی اینه که با یه فرد مثله خودش ازدواج کنه...تا تفاهم بیشتری بینشون برقرار باشه...امیدوارم موفق باشید!
    احمد رضا
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۳۵
    آخه 11سال؟؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟
    خیلی هست.به نظرم شاید کنار بیاد که شما بزرگ ترید (که نمیاد) اما ازواجتون رو بعید میدونم کنار بیاد.
    ایشون مجرد اند و دوست دارند خودشون تشکیل خانواده ی دلخواهشون رو بدند آرامشش رو به هم نزنید.
    کسی که از شما بزگ تره این حرف رو میزنه.
    این ازدواج به صلاح نیست.
    از ما گفتن بود 
    اگه هم ازدواج صورت گرفت مبارک باشه
    به من1
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۳۸
    انگار خودتونم که اشتباه جمع زدید.
    امیرحسین
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۳۹
    زن حسابی، استاد دانشگاه هستی باش، شما هم سن مادر منی!!!!
    من تو خیابون یه زن حدود سی ساله بهم خیره میشه و نگام میکنه حالم بد میشه. 
    شرم و حیا هم حدی داره به خدا. 
    باور کنید من که پسرم و ١٧ سالمه تا حالا چند بار پیش اومده به دختر هایی از آشناهامون که یکی دو سال از من کوچیک تر بودن درس دادم. ولی یه بار هم فکرها به سراغم نیومده. شما برو یه هم سن خودتو پیدا کن. 
    نگاه هوس آلود هن از جوون مردم بردار لطفا. 
    الهامT
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۰:۴۱
    اینم یکی از نتایج دوستی بانامحرم... دوستی باپسرا رویای شیرین کابوس تلخ

    عه وا ببخشید اشتباه شد
    ای خدا بگم نکشتت افسانه جون
    شده تیکه کلامم

    استادجون 36 سال؟
    نمیدونم والاااااااا 
    بی نام
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۱:۳۴
    سلام
    پیشنهاد ازدواجتون رو قطعا قبول نخواهد کرد
    اما پیشنهاد صیغه رو به احتمال زیاد قبول میکنه
    اینطوری نیازتون برطرف میشه بدون گناه
    آدم و حوا
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۱:۳۸

    به سوال کننده

     

    چنتا سوال برای ی مورد مشابه این موضوع دارم ، اجازه میدین بپرسم ؟

    محمد ۲۸
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۲:۰۱
    بیاید رک صحبت کنیم. تعارف که نداریم. تو خانواده ایرانی خیلی به ندرت پیش میاد اینجور ازدواج ها رو تحمل کنند مخصوصا از جانب خانواده ای که برای پسره تازه شکفتشون برنامه ها دارن. حتی اگه چهره شما کمتر بزنه باز نمیشه عدد شناسنامه رو نادیده گرفت اون هم ۱۱سال رو....حتی اگه اون پسر سابقه اینچنین ازدواج رو مثل پدر مادرش در حد ۲.۳ سال حالا ۵سال داشتن نه اختلاف ۱۱سال باز وارد بحث ازدواج دایم شدن جای تامل داره. به نظرم جسارتا میتونید پیشنهاد صیغه به ایشون بدید برای مدتی معین ایرادی هم بهش نیست و شما مطلقه هستید و اختیارتون با خودتونه. چون ایشون بعیده چندسال دیگه نظرشون در مورد شما همونی باشه که الان هست. یه مرد برخلاف خانم ها که با ورود به دهه چهارم زندگی افت میکنن و طبیعی هم هست بخاطر بافت ظریف بدنشون شکننده تر به نظر میرسن.  یه مرد دقیقا وارد دهه چهار میشه تقریبا اندام مناسب تر و جاافتاده تری پیدا میکنه و به قولی تازه دوران بچگی رو رد کرده و کت تو تنش میشینه. اما خانم افت میکنن. شما الانرو نبینید ایشون ۵سال دیگه تازه ۳۰سال هم.نشدن اما با همسری ۴۱ ساله مواجه هستن. دغدغه ها و فکرها متفاوت هست. ببخشید شما در دهه ۵۰ دچار مشکلات زنانگی میشید اما اون.مرد تازه نیازش فعال میشه ..به فکر اون موقع هستید؟ اگه پسر بعد مدتی بنای ناسازگاری بزاره و تب و تاب عاشقیش بیافته فکر کردید چطور باید برخورد کنید.میدونید اونوقت مجبورید فقط سکوت کنید واز دور وقایع رو تماشا کنید. این منطق از استاد دانشگاه بعیده. اینکه دور دست رو ندیدن نشون از سطحی نگری میده. مجدد جسارتا فقط میتونم پیشنهاد صیغه بهشون بدید تا برای هر دوی شما شرایط ازدواج.با هم کفوتون پیش بیاد..خوشبخت باشید
    محمد ۲۸
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۲:۱۰
    یه نکته ای که دوستان میگن و تا به این جور صحبتا میرسه اینه که میخوان اینجور وصلت ها رو با زندگی پیامبر و حضرت خدیجه و بزرگان دین مقایسه کنن. یادتون باشه حضرت شرایط خاصی داشتند و زندگی امروزه و نیازهای ما ابدا قابل مقایسه با ایشون نیست. اگر کسی میتونه پیامبر گونه زندگی و برخورد کنه و عدالت ایشون رو رعایت کنه بسم اله.وگرنه مابقی زندگی ما هوسه.مشکل اینجاست ما زندگیمون زمینی و از سره نیازه و بعد وقتی به اینجور موارد برخورد میکنیم میخوایم با پیامبر و ائمه مقایسه کنیم در صورتی که زندگی این بزرگواران ورای زندگی ما مردمان هست. پس مقایسه نکنیم.ممنون

    بانو
    • چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۹۵
    •  
    • ۰۳:۳۱
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    اتفاقا من حدس میزنم که پسره از خداش باشه
    چون جدیدا دیدم پسرای جوون خیلی به خانمهای بالای سی علاقه دارند و براشون جذابه مخصوصا مطلقه...ولی خب نمیتونه به خودش این جرات و جسارتو بده که بیاد جلو
    به نظر منم علاقه توی ازدواج خیلی مهمه...الان که ازدواجا شده دو دو تا چارتا ..پسر و دختر میشینن سن و ضربدر درآمد به علاوه مهریه حساب میکنتد بدون اینکه علاقه ای شکل بگیره میرن زیر یه سقف بعدشم افتخار میکنن که ما ازدواج عاقلانه داشتیم.یه عمرم همدیگه رو تحمل میکنن.*** ******** **** *****
    حرفی ندارم دیگه ...مثل بعضیا پر حرف نیستم که ده خط نصیحت کنم و قران و حدیث بگم...هرکی خودش بهتر میدونه چیکار کنه.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    ازدواج با یکی از افراد فامیل

    ازدواج با یکی از افراد فامیل

    سلام

    یکی از پسرای فامیلمون که نسبت دوری با هم داریم و از زمان بچگی همدیگه

    رو ندیدیم تو یه مهمونی خانوادگی منو دید و تو یه نگاه عاشقم شده. دو بار اومده خواستگاری اما من جوابش کردم. 

    پسر خوبیه با ایمانه نماز خونه چشم پاکه خانم باز نیست .تنها مشکل من اینه 

    که سربازه و تا سیکل خونده و تو یه مغازه پارچه فروشی شاگردی میکنه و 19 سالشه .

    من 22 سالمه و این اختلاف سنی هم میگه برام مهم نیست و همه جوره میخوامت 

     من 90 وزنمه و قدمم 165 اما تا سرشونه ی اون میرسم.

    کلا از هیچ نظربه هم نمی خوریم و دارم لیسانسمو میگیرم اما به خاطر حیا و نجابت و

    حجابم میگه منو انتخاب کرده . من تپلم و خواستگار زیاد دارم چون یه کم خوشگلم. 

    از بچگی پدرش فوت کرده و با برادرش که دو سال ازش بزرگتره نون اور خونه بوده. پسر کاسب و باخداییه.

    به نظر شما بله رو بهش بگم یا بازم ردش کنم.اخه به نظرم بچه ست و شرایطموم به هم نمی خوره

    ولی یه جورایی دوسش دارم و قبلا هم هیچ رابطه ای با هم نداشتیم.


    پاسخ :

    سلام

    اگه جواب مثبت بدید باید برای بعضی از حالاتی که امکان به وجود اومدن اونا زیاده ، آمادگی داشته باشید ؛

    مشکلاتی که به خاطر اختلاف سنی شما ممکنه پیش بیاد :

    گفته میشه خانم ها در شرایط عادی ، زودتر از پسرهای هم سن شون به بلوغ عقلی می رسند .

    بنابراین شما باید این آمادگی رو داشته باشید که نقش مادر رو براش بازی نکنید . در اختلاف نظرهایی

    که پیش میاد معمولا نظر شما به نظر اون غلبه خواهد کرد . باید بتونید چنین اوضایی رو مدیریت کنید

    تا هم از کارهای اشتباه شوهرتون جلوگیری کنید و هم به غرورش لطمه نزنید . . شاید درکش برای شما

    سخت باشه ولی معمولا مردها خواهان این هستند که در زندگی زناشویی تصمیم گیر نهایی  اون ها باشند .

    درست یا نادرست این یکی از ویژگی مردهاست . مگه این که همسرش با سیاستی که به خرج میده اوضاع رو مدیریت کنه .

    بنابراین شما الان حداقل 5 سال از لحاظ عقلی جلوتر از اون هستید . اگه می تونید مثل

    یه مادر اون رو امر و نهی نکنید و به عنوان شوهر قبولش کنید از این لحاظ مشکلی نخواهید داشت .

    مشکل بعدی ظاهر شماست . آیا این آمادگی رو دارید که طعنه های دیگران رو تحمل کنید ؟

    اون چه طور ؟ یه مدت که بگذره ممکنه به اون بگن ، این مادر شماست ؟! و ... ! آیا اون این حرف ها

    رو تحمل می کنه یا برای خلاص شدن از نگاه های سنگین اطرافیان میره یه زن جوون تر میگیره ؟!

    تحصیلات شما هم ممکنه مشکل ساز بشه . معمولا مرد ها دوست ندارن همسرشون

    از این لحاظ سرتر از اونا باشه ! اگه از بحث بلوغ عقلی بگذریم ، ممکنه در اختلاف نظرهای متعددی

    که پیش میاد ، این حرف از دهن شما در بره که :

    درس که نخوندی بفهمی من چی میگم !

    این که میگید با یک نگاه عاشق شما شده نشانه ی خوبی نیست !

    این نوع عاشق شدن نشان از تصمیم گیری احساسی هستش . تصمیم احساسی هم معمولا به سرانجام نمی رسه .

    موفق باشید


    پاسخ های مردم (۲)
    به سوال کننده محترم
    • پنجشنبه ۱۸ آذر ۹۵
    •  
    • ۲۱:۴۱
    اره ازدواج بکن چون پسر کاریه ......
    البته زیاد امتحان کن.....
    در ضمن هیشکی از اینده هم خبر نداره.....

    متخصص
    • جمعه ۶ اسفند ۹۵
    •  
    • ۱۶:۵۵
    خوب فکر کن و بهترین تصمیم را بگیر
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    ازدواج با پسر کوچکتر از خودم

    ازدواج با پسر کوچکتر از خودم

    سلام
    من نویسنده این پست هستم خواستم بگم حدود سه روزی هست که عقد کردم
    با همون آقایی که توی این پست نگران اختلاف سنیمون بودم 
    تو این مدت که نامزد بودیم و سعی کردیم همو بشناسیم و سعی کردم همه جوانب رو بسنجم
    و جواب آخر رو بدم خواستم از همه ی دوستانی که لطف کردند و جواب سوالتمو دادند تا بعضی مسائل برام روشنتر بشه تشکر کنم .  

    انشاء الله برای همه بهترین ها اتفاق بیفته.
    ----------------
    25 فروردین 95 :

    سلام

    من یه خواستگاری دارم که دو سال و هفت ماه ازم کوچکترن من دارم میرم توی 27 سالگی و ایشونم هنوز 25 سالشون نشده

    من فوق لیسانس گرفتم و ایشون دانشجوی دکترا هستن. آشنایی مون به این صورت بود که

    پدرشون استاد من بودن و معرف منم بودن جایی که کار می کنم آقا پسرشونم من

    رو اونجا دیدن و همه چیزم رسمی پیش اومد. ما سه تا جلسه حضوری حرف زدیم و یه جلسه تلفنی

    یه جلسه راجع به اعتقادات مذهبی  حرف زدیم و خیلی خیلی نزدیک بودیم جلسه دوم

    راجع آرزوهامون و چیزی که از زندگی میخوایم که بازم خیلی نزدیک بودن به چیزی که من می خوام

    از نظر فرهنگ خانوادگی خیلی نزدیکیم و از نظر مالی هم همینطور . از نظر قیافه ام خوب

    من شاید یه کم دراز باشم توی دخترها ولی ایشونم قد بلند هستن . و نه من نه

    ایشون هیچکدوم رابطه ی دوستی در هیچ حدی نداشتیم 

    در کل من چیزی بیشتر از ایشون ندارم  کلا همه چی مون بهم می خوره بجز سنمون .

    از نظر من ایشون هم آدم پخته ای هستن  که بشه بهشون تکیه کرد هم شور و شر جوونی

    که من دوست دارم رو دارن چون خودمم خیلی کودک درونم فعاله.
    چند نکته وجود داره یکیش اینکه من پدربزرگم از مادربزرگم پنج سال کوچکتره و تقریبا 67 ساله

    دارن باهم زندگی می کنن خیلی هم خوشبختن یعنی کلا توی شهر پدریم معروفن و هم اینکه

    پسر عمومم از زنش یکسال و نیم کوچکتره و شش سال ازدواج کرده و بچه ام داره .

    اولین چیزی که من ازش خیلی می ترسم اینکه این دو تا مورد بالا بخصوص پدر بزرگ مادربزرگم

    که خوب خیلیها حسرت زندگیشون دارن این موضوع رو برای من عادی کرده باشه و خوب

    برای ایشون نباشه و بعد پشیمون بشن.

    اینم بگم که ایشون گفتن چند ماهی بود به فکر ازدواج بودن ولی به یکسری رفتارها 

    حساس بودن و وقتی رفتار منو با آقایون توی محیط کار دیدن خوششون اومده و دو هفته

    منو زیر نظر داشتن که مطمین شن رفتارم همیشه اینطوره و از چهره ام هم خوششون اومده

    و بعد این دو هفته با پدرشون حرف زدن.

    من صورتم بیبی فیس هس ولی ایشونم همینطورن و صورتشون کمتر از سنشون نشون نده بیشتر نشون نمی ده.

    اما از اون طرف خوب همه چیز از طریق خانواده بوده و چون استادم این کار رو برام پیدا کردن و

     همه ی مدارکم دستشون بود فک کنم قبل از اینکه خواستگاری کنن این مسایل رو مطرح کرده باشن.

    و من یه بار  با مادرشون هم یه صبحت کوچولو داشتم و نظرشون رو پرسیدم ایشون گفتند

    که نه تو که صورتت می خوره 18 اینا باشی و مهم اینکه دو تا ادم کنار هم احساس خوبی داشته باشن.

    البته این 18 سال و اینا فقط یه تعارفه اما منظورم اینکه  مادرشون بدجنسی ندارن که

    بعدا بخوان اذیت کنن.  و من شخصا دوس دارم با خانواده همسرم رابطه خوبی داشته باشم و رفت و آمد داشته باشیم.

    آخرین باری که حرف زدیم از ساعت تقریبا 9 و نیم  صبح حرف زدیم تا حدود 4 که

    مامانم اومد گفت تا حالا ندیده بودم وسط ظهر نمازت قضا بشه  که من تازه فهیدم چقدر زمان گذشته

    رفتارشون بچگانه نیس اصلا توی همین حرف زدن به پدرم زنگ زدن اول و ازشون

    اجازه گرفتن بعد به خودم زنگ زدن و از اینکارش خیلی خوشم اومد.

    و این حرف زدن طولانی نشون می ده کلا من کم حرف یه جورایی داره دلم می لرزه به خاطر همین

    بهشون گفتم به خاطر کاری که باید تحویل بدم چند روز باهم حرف نزنیم که البته کلا حتی

    نتونستم برم سمت کارم حتی درست حسابی نتونستم بخوابم از استرس

    مشاورم رفتم البته تنهایی ازم یه تستی گرفتن و گفتن به نظرشون مشکلی نداره چون روحیاتم

    خیلی جوونه و یه عالمه پرونده ام نشونم دادن گفتن اینها می خوان طلاق بگیرن از نظر سنی

    هم فقط یکشون همسنن بقیه آقا چند سال بزرگتره کسی که فکرش بهت نزدیک رو از دس نده

    و البته خواستن که حتما با ایشون یه بار برم پیششون البته پشیمونم که کاش پیش مشاور مرد

    رفته بودم ولی خوب خیلی سختم بود.

    با همسر پسرعمومم حرف زدم و اون می گفت اصلا مهم نیس ولی خوب باید خیلی به خودت برسی

    که کسی نتونه بهش بگه زنت ازت بزرگتره و اینا  و گفت کلی دعوامون شده ولی هیچ کدوم مربوط به سنمون نبوده.

    پدرمم می گه زن و شوهری لباس نیستن که بشه عوضشون کرد شبیه پوست آدم می مونه که

    باید اندازه آدم باشه حالا یه کم چروک باشه می شه یه کاریش کرد اما اندازه بودنش مربوط به نوع تفکر ادم به زندگیه.

    بابام می خواد دعوتشون کنه که یه مسافرت بریم (خانواده ما با خانواده اون ها ) شهر پدریم

    برای یه مراسمی که داریم هر سال و تقریبا 12 روز دیگه اس چون می خواد توی مسافرتم بشناسنشون.

    البته اینم بگم توی پرانتز من  می دونم وقتی از همسرم بزرگترم باید خیلی به پوستم برسم

     نذارم اضافه وزن داشته باشم الانم حتی یه گرم اضافه وزن ندارم و قضیه شکستگی چهره بعد از زایمانم 

    با یه دکتر مطرح کردم البته توی تلگرام و ایشون گفتن کلی ورزش هست که از اول حاملگی باید انجام

    بدی تا بعد از شیردهی و اگه همه رو مراعات کنی این اتفاق نمی افته

    حالا چند تا سوال دارم

    اول از خانمها اگه یه دختری که همه چیش به برادرتون یا پسرتون بخوره ولی ازش

    بزرگتر باشه مخالف می شین اگه از اول مخالف نباشین بعدا هر کدورتی رو ربط می دن به سنش؟

    از آقایون مجردم می خوام بپرسم که سن چقدر توی تصمیم گیریشون مهمه؟آیا

    بوده از کسی خوششون بیاد از رفتار و چهره اش  و خانواده و بعد بفهمن بزرگتره  وفقط به خاطر سن پشیمون بشن؟

    از آقایون متاهل می خوام بپرسم اگه از همسرشون کوچکترن یا همسنن آیا این فقط همین موضوع باعث می شه ازش خسته بشن ؟

    ببخشید متنم طولانی شد ولی لطف کنید حتی اگه خیلی نظر نمی دین جواب منو بدید این

    تصمیمی نیس که بتونم توش اشتباه کنم نه می خوام کسی رو که انقدر احساس خوبی

    بهش دارم رو از دس بدم نه با یه تصمیم اشتباه خودم و ایشون رو اذیت کنم

    مرسی بابت وقتتون


    پاسخ های مردم (۶۲)
    مجید
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۰:۰۱
    خانمهای اینحا کلا باازدواج دختربزرگتر از پسر ایمان دارن چه برسه اینکه کیس شما دوسالم بزرگتره....حالا که اکثر چیزاتون مثل همه اسم خداروبیارید وباهم ازدواج کنید 
    مسافر زمان
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۰:۰۳
    به اقای نجفی 

    تیتر سئوال فک کنم اشتباهه !!
    پسره کوچیک تره!! نه بزرگ تر 
    سلام
    ممنون
    اصلاح شد
    از من هم بشنو
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۰:۱۵
    پدر من 3 سال از مادرم کوچیکه
    مادرم چون بزرگتر بود خیلی نیست میکرد
    وپدرم برعکس حس مردونه داشت و نمیتونست نصیحتی زنشو تحمل کنه از بچگی دعوا بود البته اینم بگم تو خیلی موارد همفکر نبودن مامانم تخصیلاتشم بیشتر بود
    خیلی روشون به هم باز شده در حدی که من تا مدت ها از ازدواج میترسیدم الانم عمرا قبول کنم کسی کوچیکتر از خودم ختم همسنم دوس ندارم مگه تحصیلاتش یا چترش و رفتارش بیشتر بخوره
    هیچ احساسی بینشون نبود میگفتن تو رو به من انداختن از این حرفا


    ولی شما خودت انتخاب کردی
    طرف مدرک تحصیلیش از شما  بیشتره با هم خر زدین ...
    همه که عین هم نیستن
    اما تو اگه میتونی اونو به عنوان یه مرد که باید بیشتر موارد حرف شنوی داشته باشی و بیخیال سنش باشی مشکلی نیست ولی اگه نه .....بی خیالش شو هیچوقت نصیحتش نکن و تو نظر دادنداجازه بگیر بعد بگو...تا بتونی عادت کنی وادت بره سنت بیشتره
    .
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۰:۲۰
    عنوان مشکل داره!
    بانو فاطمه
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۱:۲۲
    به شخصه اصلأ خوشم نمیاد 
    زنی از همسرش از لحاظ جســــــــــمی ( قد و هیکل ) و از لحاظ ســــــــنی بزرگتر باشه !! 
    باید اون حالت ناز بودن خانم و احتیاج داشتنش به همسرش به عنوان تکیه گاه حفظ شه..
    بازم عرض میکنم نظر "" بنده "" هست ...

    مگه یک دختر تو سنه 9 سالگی تکلیف نمیشه ؟؟
    پسر تو سن 15 سالگی ؟؟
    این یعنی چی ؟؟؟؟
    از لحاظ روانشناسی اصلأ اصولی نیست !! 
    یکی از فامیلامون با همسرش 2 سال اختلاف سنی داره تازه دختره خیییلی به خودش میرسه 
    ولی خوب بازم پیر نشون میده !! 
    مثل خواهرش میمونه !!
    حالا پسره یه بار به مامانم گفت کاش یک زن که از خودم کوچیک تر بود میگرفتم 
    میگفت همسرم بهم مثل یک بچه نگاه میکنه !! 
    الآنم زندگی دارند ولی شوهرش راضی اصلأ نیست 

    بازم تصمیم گیری با خودتون هست 
    انشا الله خوشبخت بشید ........
    پانته ا
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۱:۳۱
    شما زیادی سخت گرفتی به خودت !

    بابا مگه چیه فوقش 2 سال ازت کوچکتره دیگه .طوری تحقیق می کنید انگار یه مشکل حاد دارین.
    برین خدارو شکر کنید که مشکلتون همینه!البته اگه بشه اسمشو مشکل گذاشت!!

    تو اشنا های ما هم کسی هست که زنش 5 سال از شوهرش بزرگتره تازه بچه دار هم شدن تازگیا و خیلی خوشبختن!

    ازدواج هم که کردین این ذهنیتتون رو هم عوض کنید تا دلیل هر مشکلی رو اختلاف سنی ندونین.
    منیر
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۱:۴۶
    نمیشه گفت مساله بی اهمیتی هست، اما خب اولویت نیست باید به بقیه مسایل دقت کنی
    یکی از دوستای من برادرش با دختری که دو سال ازش بزرگتر بود ازدواج کرد اما رفتار اون دختر طوری بود که دوست من همیشه از عروسشون تعریف میکرد و رابطه زن و شوهر با هم خیلی خوب بود
    اینم یه نمونه
    مهدیییییییی
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۱:۵۸
    اگه عشقتون مثل شاهرخ خان و کاجول(شکلک لاو) باشه میشه روش حساب کرد یکی از حرفای شاهرخ خان این بود که سن فقط یه عدده 
    محسن
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۲:۱۸
    قاعده کلیش اینه دختر از پسر کوچک تر باشه!
    دلایل زیادی هست برای اثبات درستی این نکته!
    اما اگه فاصله سنی خیلی زیاد نباشه در حد همین یکی دوسال و واقعا از همدیگه شناخت داشته باشید!
    و بخواید و بتونید با هم زندگی کنید مشکلی پیش نمیاد!
    زری 28
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۲:۵۹
    مجید
    سوالو درست خوندی؟ یه بار دیگه بخونش.

    سوال کننده
    این یه چیز سلیقه ایه.من نوعی ممکنه دوست نداشته باشم تو ممکنه دوست داشته باشی. 
    یکی از زن داداشام یه سال از داداشم بزرگتره. مشکلی هم نیست. بعد اینکه متنفرم از سرکوفت زدن. به فرض که بعدا باهاش اختلاف پیدا کنم به من چه که بگم بزرگتری و بزنم تو سرش. علف باید به دهن بزی شیرین بیاد که ظاهرا اومده.
    گیتی
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۳:۳۴
    دو سال مشکلی نداره به حرف مردم اهمیت نده حتی اگه اختلاف سنی هم رعایت کنی میگردن یه ایرادی پیدا کنن اصلا لزومی نداره به مردم بگین که پسره از شما کوچکتره.
    فرزانه سوال کننده
    • چهارشنبه ۲۵ فروردین ۹۵
    •  
    • ۲۳:۳۷

    سلام و خیلی متشکرم از همگی 


    به آقای مجید
    اتفاقا مورد منم یکی از اون ایمانهای خانمهای وبلاگه

    به خانم از من هم بشنو

    اینکه خانم باید به حرف آقا گوش بده که بزرگتر کوچیکتر نمی شناسه و بزرگترین نصحیت مامانم همیشه وقتی خواستگار برام میاد همینه  پدرمم نسبتا همیشه حرف آخر زده 
    به نظرتون اگه مادرتون به حرف پدرتون گوش می داد بازم این مشکل رو داشتن؟یا اگه مادرتون کوچکتر بود ولی همین رفتار رو داشت با پدرتون مشکلی پیش نمی موند
    چون دارم سعی می کنم هر مشکلی که می تونه وجود داشته باشه رو بفهمم
     
    به خانم فاطمه بانو

    من بیشترین ترسم از حرف مردمه اینکه همش بخوان هر مشکلی که هس رو که مطمینا توی هر زندگی هست رو فقط ربط بدن به سنم  و خوب آدم حرف مردمم روش اثر می گذاره
    البته از نظر قد و هیکل بهم می خوریم من حدود 178 ام و ایشون فک کنم 193 اینا باشن و خوب چهارشونه ان ولی چون یه کم بورن البته چشم روشن اینا نیستن ولی خوب بورن و چهره شون جوون تر می زنه 
    می شه لطف کنید تحصیلات و فرهنگ دو تا خونواده رو هم بگید و اینکه خانواده ها موافق بودن یا نه؟
    بعد  کلمه پیر یه کم غیر منصفانه فک کنم برای دو سال

    به خانم پانته آ
    این بزرگترین تصمیم زندگیمه خوب مجبورم وسواسی باشم راجع بهش
    راستش سختیش همینه که خیلی بهم می خوریم و من خیلی احساس خوبی بهشون دارم ولی خوب این اختلاف هس دیگه 
    مرسی از آرزوی خوشگلتون انشالله همه خوشبخت بشن

    آقای نجفی میشه لطف کنید شما نظرتون بگید
    فرزانه سوال کننده
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۰۰:۲۱
    به خانم منیر

    مرسی ما تقریبا بقیه معیارمون خیلی نزدیک بهم

    به آقای مهدی
    نقر دومی که گفتید رو کلا نمی شناسم 

    به آقای محسن

    مرسی 

    به خانم زری 28

    بزرگترین ترس من از  همین سرکوفت زدنا که با شناختی که از خودم دارم و  کمی زود رنجم خیلی برام آزار دهنده اس وخیلی روحا بهم آسیب می زنه بخصوص من کلا خیلی احساساتیم  

    به خانم گیتی

    قرار نیس به همه بگیم اما خوب از همه بدتر اینکه بخشی از همکارا سن من و ایشون رو می دونن البته قرار نیس همکار من باشن اما خوب حدود یکسالی اینجان البته فقط دو روز در هفته 

    نیکی
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۰۱:۲۴
    میگم نمردیم و دیدیم یه دختری تو پستش ننوشت که من همه جوره از خاستگارم سرتر هستم :|
    نه خوشم اومد.
    به نظر من ، سن عددی بیش نیست که بخوای به خاطرش کیس به این مناسبی رو بیخیال بشی
    ماه
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۰۲:۲۳
    یکی از دوستان ما ازشوهرش ۳ سال بزرگتره .ولی ازبسکه‌هنرمنده و یه زن‌تمام عیاره همه حسن هاش رو تحسین میکنن و به شوهرش مدام میگن چه زنی گیرت اومد. تازه دوستم یه بارم تو‌عقد طلاق گرفته بود .ولی شوهرشم مرد خوبیه و بخاطر دوستم خیلی صبرکردتاخانوادش راضی شدن
    پسر
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۰۳:۵۲
    اگر ازش حرف شنوی داشته باشی و مثل یه مرد بهش نگاه کنی هیچ مشکلی پیش نمیاد.
    محمد ۲۸
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۱۰:۳۴
    این یه قضیه ایه که تو آدمای مختلف متفاوته. نمیشه برا همه تجویز کرد. عده زیادی بودن به همین شکل شروع کردنو زندگی خوبی دارن و مواردیم بوده نه به طلاق رسیده. بسته به نظردوطرف و پختگی و جامعه شناسی و روحیه تحلیل گری دوطرف داره. از تجربه خودم بگم منم دقیقا یه دختری ۲سالو ۸ ماه بزرگتر بود تو این نوع ازدواجا چند چیز مهمه یکی قبوله دوطرفه اینکه براشون مهم نباشه این اختلاف. و مهم تر اینکه پسر باید با این اختلاف کنار بیاد که من یه جورایی نیومدم با اینکه دختر از من بیبی فیس تر بودو اخلاقی خوب بود حتی تو مواردی درکش از منم پایین تر بود و میشد باهاش کنار اومد اما سن شناسنامه ای مسایل دیگه منو منصرف کرد.تو این ازدواجا اگه پسر بیشتر کنار بیاد خانم تقریبا خودشو با شرایط وفق میده و برای خانما جاافتادگی و فهم پسر هست و انقد که برا ما مردا سنو سال مهمه خانم ها گیر خاصی رواین سن نمیدن. اگه اشتباه میگم درستشو بگید به من. پس اول نظر پسر رو بپرسید که تو اوکی هستی یا نه؟! حتی نظرش از نظر مثبت شما تو این مرحله مهمتره. موضوع دیگه چهره هست و اندام. زن بعد مدتی از روابط زناشویی و حاملگی افتادگی توش نمایان میشه از اقوام هستن دختر و پسر هم سنن بعد حاملگی من به عنوان پسر که از دور نگاه میکنم خانم جاافتاده تر شده و این موضوع مهمی برا پسر هست اگه این مسایل حل شدس مابقی موارد مورد خاصی پیش نمیارع و براتون آرزوی خوشبختی میکنم.

    بانو فاطمه به سوال کننده
    • پنجشنبه ۲۶ فروردین ۹۵
    •  
    • ۱۰:۴۶
    از لحاظ سطح اجتماعی خانوده ها شبیه به هم بودند 
    و آقا فوق لیسانس دارن و خانم لیسانس 
    در کل از لحاظ سنی و تیپ بهم نمیان 

    راست میگی بی انصافی هست اما بنده این موردی که دیدم وافعأ پیر بودند 
    در هر صورت بنده کسی رو در نزدیکانم بود شرح دادم 
    حرف مردم که دیگه جای خود دارد 
    اگه میتونی تحمل کنی یا اگه به اون آقا اطمینان داری تو زندگیت به روت نمیاره موردی نداره 
    فقط دارم میگم زندگی الکی نیست که به سادگی ازش رد شد 
    و من الله التوفیق 
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    بهترین روش تحقیق قبل از ازدواج برای پی بردن به پاکی طرف

    بهترین روش تحقیق قبل از ازدواج برای پی بردن به پاکی طرف

    سلام 
    سلام 
    من یه پسر 26 ساله هستم ، الان شرایط ازدواجم به لطف خدا جور شده و میخوام ازدواج کنم . منتهی به دلیل اینکه قبلا وضع مالی و ... رو به راه نبود دختری رو زیر نظر نگرفتم سمت کسی نرفتم . خلاصه کسی در حال حاضر مد نظرم نیست . خیلی واسم مهمه این قضیه و توی بحث ازدواج ادم احساسی هستم نمیخوام اشتباه کنم توی انتخابم . 
    اولا که ازواج سنتی رو پیشنهاد میدین یا امروزی ؟ توی خانواده فردی نیست که بخوام برم جلو پس معرفی از دوستان هم اگر باشه میشه سنتی ، و اصلی ترین سوالم اینه ؛
    من خودم خیلی خیلی ادم حساسیم که بدونم دختری که باهاش میخوام ازدواج کنم سالم باشه و گذشته خوبی داشته باشه و توی زندگیش با پسر جماعت دوستی نداشته باشه . یا حداقل به صورت جدی مثل کافه رفتنو گشتن و....
    میخوام بدونم چجوری تحقیق کنم و بفهمم که مثل خودم توی این خط ها نبوده و خب ارتباطش با جنس مخالف محدود بوده ، بقیه جنبه ها مشخص میشه . 
    ولی مهم ترین فاکتور واسم اینه که بفهمم واقعا دختری که میخوام برم خواستگاریش اهل این کار ها نبوده و منو قلبا میخواد . چون وقتی که ارتباط با جنس مخالف توی زندگی کم باشه یا رابطه جدی نباشه ، در موقع ازدواج طرفین بهم بیشتر دل میبندند و خب کیفیت زندگی بالا تر میره . توی این بحث ممنون میشم راهنمایی کنید . 
    چون واقعا خودم رعایت کردم و میخوام طرف مقابلم هم همینطور باشه و خیلی زیاد برام اهمیت داره ، آدم غیرتی هستم و در خصوص ازدواج و ارتباط با جنس زن احساساتی (( یعنی میخوام بدون دغدغه دوسش داشته باشم)) و نمیخوام شکست بخوره زندگیم چون میدونم که دفعه دومی واسه آدمی مثل من وجود نداره . 
    یکبار برای همیشه
    مرسی

    پاسخ های مردم (۹۹)
    دختر
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۹:۴۴
    ببین عزیزم اگر خیلی حساسی بهتره ی دختر مورد اطمینان مثل خواهرت که زرنگم باشه طرح دوستی با دختر مورد نظر بریزه مثلا تحقیق کن ببین باشگاه میره کلاس زبان میره کجاها میره هرجا میره خواهرتو بفرست اونجا تا بدون اینکه اون دختر موردنظر از هیچ چیزی خبر داشته  باشه خواهرت ی چند ماهی باهاش دوست شه خیالت راحت ما دخترا خیلی خوب همو میشناسیم فقط حواست باشه سراغ دختری که خیلی چشم و گوش بستست هم نرو چون ممکنه ....دختر باید تو اجتماع باشه و اونوقت محک بخوره 
    حسام
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۹:۵۷
    سوال بسیارجالبی است
    فندق
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۱۵
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    دختری که در گذشته بوده و الان  به طور کلی کنار گذاشته و اهلش  نیست 

    یکم سخته فهمیدنش ..ضمن اینکه بنظرم اگر به اشتباه خودش پی برده باشه دیگه نباید پا پیچش شد ،،،


    ولی دختری که الانم هست 

    یا اخیرا تجربه داشته و داره 

    خب ..میشه نا محسوس زیر نظر گرفت ،،مثلا رفت و امد ها ،،

    یا فعالیت های شبکه های اجتماعی،

    یا نوع بر خورد و حرف زدنش با شما ،،معمولا افرادی که تجربه 

    دوستی  نداشتن ،،اگر چه میتونن  اجتماعی بوده باشن و لی در مقابل 

    نامزدشون معمولا خجالتی هستن 

    ویخشون دیر اب میشه .

    زود وابسته میشن (البته اگر پسندیده باشن)


    معمولا دارای مهارت های خوبی هستند ،،

    مثلا به جای اینکه  وقت برای دوست پسر  داشتن و تجربه چنین چیز هایی بگذارند 

    هنر های خاصی بلدن 

    معمولا درس خوان و فعالند ،



    ..ممکنه شیک پوش باشند و لی خود نما 
    و جلف نیستند،،


    نظر خود دختر هم  درین باره مهمه 

    اگر بگه گذشته هر کس به خودش مربوطه ..مشکوک میزنه ،،


    در قرار ها و وقتی بیرون میرید 

    قاعدتا نباید مثل یه دختر 
    حرفه ای رفتار کنه ،،،،البته  نمیگم الزاما اماتور و افتاب و مهتاب ندیده باشه ،


    ،،،
    تحقیق از محل تحصیل خیلی میتونه کمک کننده باشه ،

    برسی
    شخصیت دوستان نزدیکش میتونه 
    کمک کنه 


    در این مورد مذهبی مقید بودن 
    پوعن مثبتیه و لی مذهبی نبودن هم دلیل بر گذشته بد نیست ، 


    فعلا همینا به ذهنم امد..



    ********** **** ***** **** **** ** *** **** **** *** **

    البته بجز  خانواده برتر که 

    **** ** ****** ***** ******* ** **** **** *** *** ****

    ):









    حامد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۲۶
    بحث شیرین 😋
    حاشیه افرینى 😍

    اکثر دخترایی که اهل دوستی بودن طبق تحقیقات شرایط زیر رو هم داشتن

    *حجاب سبک و جلف
    ( منظور ارایش های عجیب هست )
    *بی هدفی 
    *فکر به دوست پسر های قبلی
    *بدون تعهد
    *بدون رعایت قید و بند
    *خطر خیانت
    *ضعف در تحصیل
    *خانواده بی خیال
    *نرسیدن به بلوغ فکری مناسب

    و غیره

    البته اگه دختری زیر نظر خانواده ، با یه پسر حرف میزد 
    ( نه اینکه باهاش شمال و پاساژ هم رفته باشه )
    قطعا عیبی نداره

    دخترایی که اهل دوستی نیستن
    خیلی مغرورن
    اما با همسرشون خوبن
    هر چند یسری هاشون به خاطر غرور ، حالت ریاست طلبی خواهند داشت

    من اکثر دخترایی که دیدم اهل دوستی هستن
    راحت تر ، تحت سلطه شوهر قرار میگیرن
    که البته برای من خوشایند نیست 😊

    اما ...
    راهکار ...


    🙂

    خوب یه راهش اینه بری از استاد ها بپرسی

    دانشجو ها و همسایه مورد اطمینان نیستند ❌

    چون یه عده بخاطر حب شون راست نمیگن
    یه عده بخاطر بغض دروغ میگن


    راه دوم هم تعقیب کردنه
    اگه پولشو داری بده یکی دیگه تعقیبش کنه
    اگه نه که خودت باید تعقیب کنی

    حداقل ١٥ بار باید تعقیبش کنی 😊👌


    مورد سوم 
    امتحان کردن هست
    کدوم دختر سست ایمانی در برابر بنز S500 که پشتش یه پسر مشکی پوش اسپرت خوش قیافه نشسته باشه
    نه میگه ؟ 😏

    اگه نه گفت
    دمش گرم 


    راه چهارم اینکه حالت ها و علایقش رو ببینی

    مثلا ببینی اهنگ های معین رو گوش میده
    یا بهزاد لیتو 😝

    ببینی نظرش در مورد سلبریتی ها چیه

    یه دختر خاله دارم
    به همه میگه عشقم 😕
    از پژمان جمشیدی تا سام درخشانی

    مراقب باش سمت این دخترا که کم هم نیستند
    نری 🚫


    تیپش میتونه تا حدودی تفکر و شخصیتش رو نشون بده
    اما قابل اطمینان نیست

    من هم دختری دیدم که حجابش معمولی بود و سنگین بود

    هم دختری دیدم که حجاب برتر داشت و چشم هیز بود 😊

    در هر صورت
    از ارایش غلیظ بپرهیز
    خواه چادری باشه ⚫️

    خواه مانتویی

    من نمیگم تیپش چطور باشه

    ولی از دو چیز پرهیز کن

    ١, شلوار خیلی تنگ
    ٢, ارایش غلیظ



    راه بعدی هم اینه که ببینی هدف داره یا نداره 
    بعید میدونم دختری که هدف داشته اهل این کارا بوده
    مثلا دختری که هدفش ایجاد یک شغل بوده
    یا پیانیست حرفه ای شدن
    یا دانشگاه خوب


    پس جاهایی برو که ادمای با هدف توش پیدا کنی

    البته مواظب دانشگاه تهرانی ها باش 😊😎


    خسته شدم 😴


    راه بعدی اینه که یه پول به مشاور بدی
    ازش بخوای درباره گذشته دختر بپرسه

    فقط به مشاور بگو
    که مشاور به دختره نگه که
    میخواد به تو بگه ها
    فهمیدی چی شد کسگم ؟ 😄


    خوب 
    در ادامه باید به روش مچ گیری اشاره کنم


    به دختر خانوم میگی
    ما باید از گذشته هم خبر داشته باشیم
    تا با صداقت وارد زندگی بشیم

    برای من گذشته مهم نیست
    اما صداقت مهمه
    چون این صداقت نشونه اعتماد ماست

    اخرشم باید بگی که
    من اهل دوستی نبودم 

    تا اگه دختر اهل دوستی نبود
    ردت نکنه


    و در نهایت
    ذکر شرط در عقد نامه

    از اونجا که کلاه شرعی 😁
    مثل توریه !
    در دین وجود داره

    حتما شرط رو به شکل
    زیر بیان کن

    اگه دختر با هر جنس مذکری چه در فضای مجازی چه در دنیای حقیقی ارتباط عاطفی و جنسی یا هر گونه ارتباط نا مناسب با جنس مخالف داشت
    ازدواج باطل هست
    گناه روابط هم بر گردن شخص دروغگو :)
    ضمنا توبه پذیرفته نمیشه



    راستی یه نکته

    اگه دختری دوست پسر نداشت
    دستش درد نکنه
    ولی وظیفه اش بوده
    حق منت نداره


    دخترای گرامی از راه های بالا برای اینکه ببینید پسر چه گذشته ای داشته میتونید بهره ببرید

    صدق الخالق الحامد العلی العظیم 😆


    پسر خوش پوش
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۳۵
    نمیتونی دوست عزیز 
    با عوض کردن خط تلفن
    تعویض موبایل
    ساخت اکانتهای جدید در شبکه های اجتماعی 
    عملهای جراحی زیبایی ....
    و ....
    خلاصه الان خیلی سخت شده 
    اگر به دنبال ازدوواج کردی سعی کن نخوای بدونی غیر از دردسر و جنایت چیز دیگه ای توش نیست 

    نوجوان
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۵۳
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    به سوال کننده:منم مثل تو که تصمیم دارم در آینده برا ازدواج این فرمو بدم طرف پرکنه تو هم اگه خواستی این کارو بکن.

    سلام
    من بعد از سن تکلیف
    ۱.خود ارضایی(استمنا)نکردم حتی یک بار. شما چطور؟

    ۲.هیچ کس اعم از مونث و مذکر حتی پدر و مادر ناحیه ای که به آن اورت می گویند را از من ندیده.شما چطور؟(طبق اسلام اورت در خانم ها همه جا جز صورت و سر دست می شود که باید از نامحرم پوشانده شود و آن جا که بیشتر اورت است باید از همه حتی والدین پوشانده شود)

    ۳.اورت هیچ مونث و مذکری را ندیدم.شما چطور؟

    ۴.خودمو به هیچ دختر یا زنی نچسبوندم به هیچ وجه و دست به نامحرمی هم نزدم.شما چطور؟

    ۵.حتی سعی کردم شلواری(تنگ)هم نپوشم که شکل ناحیه اورت برای نامحرمان مشخص شود.شما چطور؟(طبق اسلام اورت در خانم ها همه جا جز صورت و سر دست می شود که باید از نامحرم پوشانده شود و آن جا که بیشتر اورت است باید از همه حتی والدین پوشانده شود)

    ۶.خداییش چشم چران هم نیستم و بیشتر برای حرف زدن به نامحرم نگاه می کنم.شما چطور؟

    ۷.در حرف زدنم با نامحرم چارچوب دارم و اگر دختری بخواهد در حرف هایش حرف های نامربوط و زشت و متلک وار بزند سعی می کنم رابطه چشمی گوشی زبانی و.. را با او به شدت ترک کنم.شما چطور؟

    ۸. نه آلت کسی را لمس کردم نه کسی آلتمو لمس کرد.(مذکر و مونث)شما چطور؟

    ۹.دوست پسر هیچ دختری نبودم.شما چطور؟

    ۱۰.ارضای جنسی را هم تا به حال در بیداری تجربه نکرده ام و انشالله برای اولین بار با همسر آیندم تجربه خواهم کرد.شما چطور؟

    ۱۱.هیچ وقت در در دلم قصد تحریک کردن نامحرم را نداشتم. خدا می داند.شما چطور؟

     ۱۲.شما اولین کسی هستید که از این ها در مورد من مطلع می شوید.قبل از شما به هیچکس نگفتم.


    به دختر:روش خوبیه حیف من خواهرم خیلی کوچیکه.
    ** ***** **** ** ****** ***** ******* ** **** **** *** *** ****
    به نکته بسیار جالبی اشاره کردین اینجا همه ادعا می کنند در مواجهه با نامحرم 
     تقریبا معصوم اند
    آرش
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۵۶
    به نظرم ازدواج فامیلی بهترین گزینه اس برای شما که حساس تری هر چند در همه حالت باید تحقیق کرد و در بیشتر حالات ازدواج مثل هندوانه نبریده اس بهتره مدت نامزدیتون بیشتر طول بکشه تا با اطمینان بیشتر پیش برید
    سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۲۴
    نخیر من نمیتونم قبول کنم توی گذشته اشتباه کرده الان ادم شده
    کلا از پایه بی سابقه میخوام مثل خودم
    من تو زندیگم اهلش نبودم یعنی نخواستم باشم
    دنبال یکیم مثل خودم
    مطمینم هست
    فقط سخته تشخیصش
    هرکی هر راهکاری به ذهنش میرسه بگه

    سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۲۸
    به آرش
    مگه خلم که نخوام بدونم
    اصلا غیرتت اجازه میده
    فک کن بگی هرچی بوده بوده برم بگیرمش دیگه
    مگه بی غیرت باشی
    سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۳۱
    به نوجوان
    در این حد بدون با کسی دوست نبودم و سابقه  رابطه جنسی و خود ارضایی  نداشتم 
    خلاصه سالمم سالم
    دنبال سالمم سالم
    منتهی تشخیصش عجیییب کار سختیه
    رفقا اهل دکتر بردنو تست بکارتو این حرفا هم نیستم بدم میاد راستش چون اعتمادو از همون اول از بین میبره
    راهکاار بدین
    ارمان
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۳۴
    به ارش
    اره دیگه اگه من ببینم هندوانم خرابه دروغ گفتته سالمه میزنم زمین بشه صد تیکه
    ی روش هاییم هست ک قبل میوه خریدن تشخیص داد میوه سالمه یا خراب((تشبیه به ازدواج))
    اونارو میخوام بدونم
    آرش به نوجوان
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۳۵
    جالبه😃😃😃 این فرمو بدی دست هر دختری فرمو پاره میکنه خودتم میندازه بیرون
    خانوم انتگرال
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۰۰
    عکس سوال شمارو میخوام بپرسم.
    یه پسر رو چه طور بشناسیم که اهل اینکارا نبوده؟
    قظعا تو جوابی که میدین نقاط مشرکی هم وجود داره که در مورد جنس دختر هم صدق میکنه.

     واقعا منم نمیدونم چه طور میشه فهمید):

    اگه بپرسیم راستشو میگن؟
    اگه تو جواب من من کرد؟
    سرخ و سفید شد؟

    اینا راهای خوبیه جدا؟

    همینجوری یه هویی تو این پست اومدم وگرنه من که مخم این چیزا رو نمیکشه/: خودم کنکور دارم
    واس همین نظرمو زیاد جدی نگیرین(:

    خانوم انتگرال
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۰۶
    به اقا حامد

    نظرتون خیلی خوب بود..و البته منو به فکر فرو برد
    فاطمه
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۱۳
    به هیچ عنوان با تحقیق نمیشه فهمید 
    خوب هیچ کس انقدر احمق نیست که جلوی دوست و آشنا و همسایه و همکار و هم کلاسی و غیره 
    جوری رفتار کنه که همه متوجه سیر تا پیاز زندگیش بشن 
    من خودم دوستایی داشتم که حتی روابط جنسی داشتن با دوست پسراشون 
    ولی به جز چند تا از دوستای خیلی صمیمی احد الناسی خبر نداشت 
    اونم چون مدت زیادی هم اتاقی بودیم 
    ولی راستشو بخوای اگه به فرض میومدن راجع بهشون از من تحقیق میکردن شاید هرگز لوشون نمیدادم 

    نمیدونم چرا ولی سخته یه جورایی آدم احساس عذاب وجدان و خیانت بهش دست میده

    از طرفی ممکنه خیال کنن از سر حسادت داری بدگویی میکنی 


    از رو لباس و ظاهرم اصلا نمیشه فهمید 

    به نظرم تنها راهش برخورد با دختره و ارزیابی رفتارش .

    خوب میتونی دختری رو انتخاب کنی و بهش پیشنهاد دوستی بدی که آزمایشش کنی 
    هدف تو اینه که بفهمی طرف دفعه اولشه یا نه 
    انتظار نداشته باش هرگز قبول نکنه چون متاسفانه الان جامعه جوری شده که خیلی از دخترا میدونن اگه خودشون کاری نکنن ازدواج بی ازدواج . 


    اما دختری که دفعه اولش باشه سخت قبول میکنه هر چی دیر تر حاضر به قبول پیشنهاد بشه نشونه بهتریه و اینکه تو مجبور بشی سه پیچش بشی 

    دختری که دفعه اولش نیست راحتتر قبول میکنه هیچ تازه خودشم قدم برمیداره واسه دوست شدن 

    اما بعد از قبول دوستی 

    دختری که دفعه اولش باشه کوتاه و مختصر حرف میزنه و انگار میخواد جون بکنه و اصلا بهش خوش نمیگذره 
    چون سختشه و هنوز با خودش کنار نیومده 
    و به خاطر آیندش اینکارو میکنه نه خوش گذرونی دست کم اوایلش 
    و ظاهر رفتارش طوریه که تو خیال میکنی خودشو میگیره یا ازت خوشش نمیاد 

    دختری که بار اولش نیست راحت و صمیمی رفتار میکنه انگار نه انگار که داره با جنس مخالف معاشرت میکنه همه چیز واسش عادی عادیه 
    حتی شوخی و بگو بخند میکنه کلا سعی میکنه بیشتر لذت ببره 

    و برخلاف اون چیزی که بعضیا فکر میکنن دل بستن سریع یا دیر ربطی نداره به اینکه طرف رابطه داشته یا

    من دخترایی رو دیدم که برا بار صدم هم که با یه پسر دوست میشن رفتارایی نشون میدن که انگار عاشق طرف شدن حتی واسش گریه میکنن 

    اتفاقا تو باید بترسی ازونی که زود دل میبنده 
    اینایی که دفعه اولشونه چون خیلی ناشین خیلیییی با احتیاط رفتار میکنن 
    همیشه ناشیا تو هر کاری محتاط تر از حرفه ایا عمل میکنن 
    حتی ممکنه دچار وسواس و ترس بشن .

    دختری که دفعه اولش باشه همش با خودش فکر میکنه نکنه طرف میخواد سوءاستفاده کنه و با کوچکترین اشاره جنسی از جانب تو کلا رابطه رو کاملا قطع قطع میکنه 


    اما دختری که دفعه اولش نباشه حتی اگه از رفتار پسر کاملا بهش ثابت بشه طرف قصدش سوءاستفادست بازم رابطه رو ادامه میده چون دیگه حساسیتش نسبت به این مسئله پایین اومده و یه جواریی سر شده و براش مهم نیست حالا با یه مردیم حرفا و رفتارای جنسی داشته باشه .


    و در نهایت برحذر باش از دختری که  راحت ابراز عشق میکنه 
    قد موهای سرم ازین دخترایی که به دوست پسراشون میگن عشقم آقامون دردت به جونم دلم برات تنگ شده دیدم که به راحتی خوردن به لیوان آب خیانت کردن .


    تو خواستگاری سنتی تو هیچ وقت فرصت تشخیص نخواهی داشت چون دختر و پسر تا میتونن خودشونو خوب جلوه میدن و تظاهر میکنن 
    ولی تو دوستی چون معلوم نیست به ازدواج ختم بشه راحت خودشونو رو میکنن 
    من دختری رو میشناسم که با وجود اینکه رابطه جنسی داشت 
    ولی وقتی واسش خواستگار اومد رفتارش جوری بود که انگار اصلا نمیدونسته دوستی دختر و پسر چیه و واسه خواستگارش جانماز آب میکشید در حالی که واسه دوست پسراش همه کار میکرد .



     
    @خاتون بانو
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۲۳
    زیاد درگیر اینکه چه مدل ازدواج کنید نباشید ، کیس خوبی بود چه خودتون دیدینش چه فامیل و چه دوستان و غیره برای شناخت بیشتر از طریق خانواده اقدام کنید.

    اما درباره اینکه چطور میشه سابقه شخصی رو فهمید ، توی شهر کوچیک که خب خیلی راحت میشه از همسایه ها و افراد محله آمار یک نفر رو گرفت ، اینقد این شهرها کوچیک هست که ی بار دختر با دوست پسرش بره بیرون صد نفر میبینتش و حرفا هم سریع میپیچه ؛ اما اگر شهر بزرگ باشه واقعا طرف بلد باشه سخت میشه فهمید شایدم کلا نشه فهمید اما بهترین جا اگر دانشگاه بره پرس و جو از همون دانشگاه هستش چون کافیه ی نفر یک اتفاقی رو ببینه و یا یک حرفی رو از خود فرد بشنوه توی دانشگاه خیلی سریع میپیچه و به این قضیه ایمان آوردم علی الخصوص بچه های خوابگاهی ، ازینها تحقیق کنید.
    محل کار معمولا چون افراد چارچوب بندی شده رفتار میکنن تحقیق خیلی نتیجه نمیده و توی محیط کار کسی رو انتخاب نمیکنن.
    در آخرم پرسیدن از خود فرد هستش ، نمیدونم میگن به لحاظ شرعی مشکل داره ولی شما حساب کنین ی پسر سفرکاری زیاد میرفته یا ی دختر با دوستاش زیاد سفر میره و خدای هفت خط بازی بوده و اونجا هم بعله ، نمیتونی بری تمام شهرهایی که رفته رو بگردی آمارشو دربیاری...

    اما درباره تعقیب و اینا
    معذرت میخوام که این حرف رو میزنم اما یکسریا توبه ی دم مرگ میکنن تا میبینن دارن میافتن تو فاز ازدواج و قصد جدی ازدواج دارن دور دوست پسر رو خط میکشن و نمیشه ازشون چیزی فهمید.
    آرش به سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۲۷
    من کی گفتم ندونید من که گفتم در هر صورت باید تحقیق کنی ولی باز هم اتفاق می افته تحقیق هم همه حقایق رو نشون نده پس باید توکل کنی به خدا و ازدواج کنی وگرنه این وسواس یا اجازه ازدواج بهت نمیده یا بعد از ازدواج باعث مشکوک شدن بیش از حد و خرابی زندگی میشه در ضمن حتی نگفتم بعد از ازدواج کسی بفهمه همسرش عفیف نبوده دیگه نمیتونه کاری کنه من فقط حرفم اینه که بهترین حالت از اطمینان اینه که طرف آشنای نزدیکباشی و بشناسیش ولی حتی این شناخت هم ظاهریه تا زیر یکسقف نرید شناخت کامل نمیشه در مورد روابط نامشروع حتی زیر سقف هم هر دو طرف میتونن پنهان کنن
    گل نرگس
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۳۴
    سلام به همه عزیزان خصوصاً آقای سوال کننده
    به نظرم یه راهی هم که هست اینه که ببینید دختر خانم دوران دبیرستان و راهنمایی کجا تحصیل کردن برید اونجا و از مدیر مدرسه شون در مورد اخلاق و رفتار ایشون اطلاعات بگیرید حتی اگه موردی باشه که تو مدرسه اتفاق بیوفته حتماً مدیر مدرسه ازاون باخبر باشه اون رو به شما میگه.
    این روش رو من دیدم که بعضی ها انجام دادند و جواب گرفتن بالاخره شوخی که نیست صحبت یه عمر زندگیه.
    خوشبخت و موفق باشید🥀
    محمد محمد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۳۷
    امکانپذیر نیست


    فکرتو راجب مسئله ای که از حیطه اختیار تو خارجه درگیر نکن


    fateme.h.
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۰۷
    ب عنوان ی دختر میگم هیچ کدوم از این راه هایی ک دوستان پیشنهاد دادن جواب نمیده دختری ک چند تا دوست پسر داشته انقدر حرفه ای شده ک شما رو بپیچونه از ما گفتن این درسخون و این جور حرفام مال زمانای قدیم بود الان دیگ جواب نمیده راستی اینک گفتی هرجور رابطه ای دوس نداری داشته باشه خیلی از دخترا هستن ک عاشق میشن و طرف رو ب اسم دوست پسر نمیشناسن بلکه عشقشونه و جالبه ک این رو یک رابطه نمیدونن گفتم حالا ک انقدر برات مهمه ب اسم این چیزا خام نشی
    مریم بانو
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۱۰
    به اقاحامد
    یه جاهایی باهاتون موافقم ولی بی هدفی یاضعف درتحصیل دلیل نمیشه دختراهل دوستی بوده بعدطی کدوم تحقیقات

    یه سری ازدخترها علاقه ای به رشته تحصیلیشون ندارن یامشکلات خونوادگی داشتن یا خیلی شاهدهستیم که ازسن ازدواجشون گذشته بی هدف وبی انگیزه شدن درصورتی که اصلا اهل دوستی نبودن

    بعداینم بگم گفتی دخترانی که اهل دوستی نیستند خیلی مغرورن این ازنظرشخصی من اشتباهه اولاکه غرورچیزخوبی نیست باعث میشه ادم انتقادپذیرنباشه درکل دختری که به عزت نفس خودش احترام میزاره اهل دوستی نیست ببخشیداینومیگم ولی دربین دوستان من هستندکسانی که خییییلی مغرورن ولی دوست پسرهم دارن اصلا این غرورشون نوعی مخ زنی بوده خخخخ غرورباعزت نفس فرق داره

    حالابرسیم به راهکاراتون

    باتعقیب موافقم ولی نه خودپسر مثلاخواهری مادری ایناتعقیب کنند درست نیست پسربیفته دنبال دخترمردم اونم 15بار

    امتحان کردن هم من قبول ندارم اومدیم من اینکارکردم اون وقت کارت عروسیشون برام فرستادن خخخخ کلاتواین نوع امتحان کردن ها به طرف فرصت خیانت میدی نظارت نامحسوس خوبه ولی امتحان کردن نه

    علایق خب میبینی من یه روز کبکم خروس میخونه حامدپهلان گوش میدم یه روز دپرسم داریوش گوش میدم نمیشه صددرصدازاهنگ واینا گذشته دختروپسری دراورد

    ارایش هم من موافقم ارایش وپوشش دختران باید معقول وعرف باشه

    یه باردیگه درباره دانشگاه تهران گفتی من چیزی نگفتم ببین برادر من تودانشگاه الزهرا هم دختر بدهست ربطی به مکان تحصیل نداره 

    درمورد شرط عقد من بهش خوشبین نیستم نمیدونم بایدبررسیش کنم 

    راستی یه نکته 

    اگه پسری دوست دختر نداشت 

    دستش دردنکنه

    ولی وظیفه اش بوده منت نزاره
    به حامد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۲
    کجا زندگی میکنی؟ اگر از این راه حل هایی که گفتی پیش رفتی و یکیشون بد بود یعنی قیدشو میزنی؟ اونی که اینکارس حواسشم کامل جمعه(:
    در ضمن به دانشگاه و رشته هم نیست .من داداشم دانشگاه ایران پزشکی میخونه و میگه وضع دخترامون خیلی بده(همشون نه ولی اکثرشون اره)
    به حجاب هم نیست که بین دوستای خودم دیدم چادری اما.... (کا البته باید بگم تعدادشون از بی حجابای درست خیلی کمتر بود)
    سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۳۶
    به حامد
    مرسی داداش گلم این همه وقت گذاشتی 
    فقط اینکه 
    اینارو بیشترو خودمم میدونم
    دنبال ی راه بهتری میگردم
    به امید اینکه خانومابلد باشن
    میدونی ازدواج بزرگ ترین تصمیم زندیگه به نظرم 
    و نمیشه با جمله توکل به خدا ک سالمه رفت جلو

    سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۴۲
    راستی ی چیم بگما
    از روی اهنگ اینا قضاوت نکین کسیو
    من خودم رپ گوش میدم اهل کاریم نیستم
    تیپمم به روزه
    ((جلف نه به روز))
    و اینکه 
    خب تست پسر سادس
    خانوما دوستاشون زیاده 
    ی دونه خوشگلو بفرستن پی پسره
    یکم چش چرونی کنه به پسره چشمکی هم بزنه لا به لاشو
    اگه پسره نرفت سمت دختره باهاش دوست نشد
    خب میشه گفت که تا اینجا 70 درصداهل دختر بازی و این مسایل نیست
    اگه خواستین تا بیشتر توضیع بدم
    کلا پسر موجود پیچیده ای نیستش راحت میشه کشف کرد ذاتشو
    سانی
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۴۲
    یه روش دیگه:
    اگه توی مراحل آشنایی امکانش بود که با این دختر خانوم بری بیرون، حتمآ حتما به یه پیاده روی مداوم و همیشگی دعوتت میکنم ، توی:
    1_ مسیر مدرسه و دانشگاهش
    2_ بوفه و کافه های اطراف و داخل دانشگاه
    3_ مسیر کلاسهایی که توی 10سال گذشته میرفته حتی!
    4_ پارکهای شهر! یا توی مسیرش
    و....
    کلا باهاش بگرد، چون تجربه اثبات کرده داداشیا و دوست جونای دخترای دمدست اینجور جاهان. و اگه احیانا خاطره ای برای طرف زنده شه، یا یکی از خاطره های زنده ش ازکنارتون ردشه... از عکس العمل هردو طرف میفهمین.

    یه فامیل ما با نامزدجونش داشتن میرفتن خرید، که یهو یه غول بیابونی از اونور خیابون خانوم خانوما رو به اسم کوچیک صدا میزنه و پیش نامزدش رسواش میکنه و بقیه ماجرا بماند!!(گویا جناب غول بیابونی، با اون دختره دوست بودن مدتی، اونم از رو حسادت، صداش زده بود که پته شو بریزه رو آب)

    درضمن برای هردو جنس میشه ازین روش استفاده کرد، فقط به شرطی که وقتشو داشته باشین و چشماتونو شیش تا کنین که نکاتو بگیرین
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    رفتار عجیب خاله و مادرم با من

    رفتار عجیب خاله و مادرم با من


    سلام به همه دوستان عزیز خانواده برتر
    میخوام نظر شما رو بدونم ببینم اینطور رفتار کردن مادرم و خالم با من عادیه یا غیر عادیه و مادرم

    و خالم محبت زیادی و افراطی به من دارن یا نه؟
    اول بگم من پسرم و دختر نیستم چون باز این طور رفتار در مورد دختر شاید یه مقدار طبیعی تر باشه.
     28 سالم هم هست و 10 ساله دانشجو هستم. این رفتار مادرم و خالم هم برا امروز و دیروز و ماه پیش و سال پیش نیست.

    از هر چی من یادم میاد اینا این رفتارو با من داشتن. البته میگم این رفتار بخاطر محبت زیادشون نسبت به من هست و بخاطر اینه که منو خیلی دوس دارن ها اما چون به نظرم زیادی هست و از حالت تعادلش خارج شده خیلی از مواقع هم موجب اعصاب خوردی خودشون میشه هم من. حالا میخوام با شما مطرح بکنم ببینم این رفتارشون عادی هست یا نه؟ آیا شماها مادراتون یا خاله تون حتی با شما این رفتارو دارن یا نه؟چند نمونه از رفتاراشون ذکر میکنم:
    اول هنوز که هنوز بعد 10 سال دانشجو بودن من و اینکه 10 ساله خودم تو یه شهر دیگه تو خوابگاه دارم زندگی میکنم و نسبتاً مستقل شدم؛ هنوز که هنوزه مادرم هر شب بهم زنگ میزنه و اگه استثنائاً یه شب به هر دلیل نتونست زنگ بزنه یا من جواب ندادم فردا صبح یا ظهرش قطعاً بهم زنگ میزنه و فرداش هم ظهر زنگ میزنه هم شب. 

    معمولاً موقع تماس مادرم حدود نیم ساعت یه ساعت بعد نماز مغرب هست. اگه یه شب موقعی که زنگ زده من به هر دلیل جواب نداده باشم حدود نیم ساعت بعد مثلاً دوباره زنگ میزنه یه ساعت بعد دوباره و اگه یکی دو بار زنگ بزنه و من جواب ندم جداً نگران میشه. 
    در صورتی که تو این 10 ساله بارها و بارها شده من بدلایل مختلف (مثل شارژ گوشی تموم شده و فرصت نکردم شارژ کنم یا گوشی تو اتاقه و خودم بیرون از اتاقم و ...) نشده جواب بدم اما هنوز که هنوزه نگران میشه. 
    یه بار که سال اول دانشجویی تا آخر شب جواب نداده بودم وقتی جواب دادم خواهرم گفت کم مونده بود مادر سکته کنه از شدت نگرانی. هنوز که هنوزه اگه من کاری داشته باشم بیرون از دانشگاه و مادرم بفهمه بیرون از دانشگاهم بهم میگه هر وقت رسیدی دانشگاه بهم زنگ بزن. 
    به همین خاطر من سعی میکنم وقتی میرم بیرون نفهمه بیرونم. هر شب بهم میگی شام چی خوردی؟ و ناهار چی خوردی؟ و اگه یه شب من به هر دلیلی شام نخورده باشم همش بهم میگه جون مامان برو شام یه چیزی بخور اگه از شام دانشگاه خوشت نیومده زنگ بزن غذا از بیرون برات بیارن یا خودت برو بیرون یه چیزی بخور. وقتی هم بهش میگم مامان جان کسی با یه شب شام نخوردن نه مرده نه زخم معده گرفته نه مریض شده نه بیمارستان بستری شده قبول نمیکنه.
    هنوز بعد 10 سال دانشجویی موقعی که میخوام برم خونه یا از خونه بیام دانشگاه اگه هوایی باشه که هیچ بالاخره بعد یه ساعت یه ساعت و نیم میرسیم و در طول مدت پرواز هم گوشی خاموشه و هیچی تازه همین پرواز هم به محض اینکه هواپیما نشست من گوشی رو روشن میکنم می بینم مثلاً 3 تا تماس از 10 دقیق قبل تا الان از خونه داشتم. اما اگه با اتوبوس یا قطار برم در طول حدود 24 ساعتی که تو راه هستم 3 4 بار بهم زنگ میزنه یا خودش میگه نماز صبح که خوندی دوباره سوار شدی حتماً بهم زنگ بزن.
    خالم هم اینطوریه و برخی مواقع از مامانم بدتر. خالم قبلاً که تلگرام و واتس و ... نبود 2 3 روز یه بار بهم زنگ میزد الان تو همین تلگرام و واتس ... که هر روز با هم در ارتباطیم هر روز ازم میپرسه ناهار چی خوردی؟ شام چی خوردی؟ اگه یه روز بهش نگم میگه خب بگو چی میشه مگه؟ یا مثلاً ماه رمضون سال پیش مامانم میگه سحری و افطار غذای خوب و درست حتماً بخور نگران پولش نباش شده تو این ماه فقط 500 تومن پول سحری و افطارت بشه اشکال نداره بابا برات میفرسته تو فقط غذای خوب بخور و به خودت سخت نگیر. 
    هر چقدر هم بهشون میگم بابا حالا گیرم یه شب سحری نخوردم یا گیرم یه شب افطاری مثلاً یه نون پنیری بیشتر نخوردم چی میشه مگه؟ قبول نمیکنن. خدا نکنه فقط یه سرماخوردگی ساده بگیرم؛ دیگه روزی 5 بار بهم زنگ میزنه که الان چطوری الان چطوری بهتر شدی یا نه شام چیز نامناسب نخور ناهار چیز نامناسب نخور و ...
    وقتی هم بهشون میگم مامان جان خاله جان بخدا شما زیادی نگران میشین زیادی غصه میخورین زیادی حواستون به من هست. تو دانشگاه که هستیم بین رفقا هیچ مادری نسبت بچش اینطوری نیست که شما هستین هیچکسی اینقدر غصه بچشو نمیخوره که شما میخورین. قبول نمیکنن و میگن ما مشکلی نداریم. اونا مشکل دارن. اونا بی عاطفه و بی محبتن اونا احساسات ندارن اونا شاید کاری به کار بچشون نداشته باشن دلیل میشه ما هم اینطوری باشیم؟ و ... .
    حالا شما بگید آیا اینقدر نگران شدن و غصه خوردن و به فکر من بودن اونم برا یه پسر 28 ساله که 10 ساله دانشجو هست و خودش تنهایی داره تو یه شهر دیگه تو خوابگاه زندگی میکنه عادی و طبیعیه یا نه؟ و اگه این حالت غیر طبیعی به نظر شما علت اینطور رفتار چی مسائلی میتونه باشه؟ و اینکه چطور میشه این مسأله رو باهاش برخورد کرد که از بین بره؟!


    پاسخ های مردم (۷۵)
    bArAnAk 98
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۲۷
    میزان حساسیت و توجه والدین در هر خانواده متفاوته. اگر واقعا با این مسئله مشکل دارید باید از مشاور کمک بگیرید.
    Alice in Wonderland
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۳۲
    سلام

    من هم 6 ساله دانشجو ام و خوابگاه هستم.

    رفتار خاله تون دیگه زیاده رویه.. ولی مامانتون اوکیه :)
    من مامانم چون از بچگیای من شاغل بوده واسه همینم فکرمیکنم کلا مامانای شاغل یکم کمتر به این چیزا حساسیت دارن. احتمال میدم مادر شما خانه داره .. من همیشه آرزوی مامان خانه دار داشتم..

    مثلا مامان من یکی دو روز یکبار زنگ میزنه.. میگن میوه و غذا خوب بگیر بخور و نگران پول نباش و این حرفا، اما به شدته کارای مادر شما نیست..
    ولی درمورد قضیه تلفن ، مثل مامان شما اگر چندبار زنگ بزنه و نتونسته باشم جواب بدم نگران میشن به شدت.. به حدی که به شماره دوستام زنگ میزنن... خلاصه که بنظرم بهشون حق بدید که وقتی حواب تلفن ندید نگران بشن..

    البته از صحبتاتون مشخصه که ببخشید تیتیش مامانی هم نیستید خوشبختانه...

    قدر مهربونیای مامانتون رو بدونید و حساسیتش رو برانگیخته نکنید.. وقتایی که مثلا میخوایید نیمرو یا شام سبک بخورید لزومی نداره به مادرتون بگید اینو خوردید.. یه چیز دیگه بگید.. یا وقتی سرما خوردید نگید سرما خوردید! مگر که صداتون لوتون بده..
    خلاصه الکی نگرانشون نکنید و تاجاییکه میتونید باهاشون راه بیایید..
    البته مواظب باشید بعداز ازدواج این مراقبت هاشون زیادی ادامه پیدا نکنه :)

    حسین
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۳۷
    خوب همه مثل هم نیستن اینو یادت باشه مادر یه فرشتس این کارها رو هم واقعا فقط برای این می کنه چون مادره و نگران بچشه و اگه نکنه آدم باید تعجب کنه درسته بعضی وقتا رو مخ آدم راه میرن ولی خوب خاصیت مادره می دونی چقدر سختی کشیده تا تو به این سن و سال برسی چند وقت پیش خود من از مامانم پرسیدم مامان تو چرا انقدر نگران منی گفت هر وقت بچه دار شدی می فهمی تازه پدر یک دهم مادر نگران بچش نیست اما همون اندازه هم کفایت می کنه که اینو بفمی یه چیز دیگه خواستم بهت بگم برادر من 7 سال پیش فوت کرد الان بعد از 7 سال دیگه تقریبا هممون عادی شده برامون اما هنوزم که هنوزه مامانم میشینه سر خاکش زار زار گریه می کنه واسش در صورتی که اگه خدایی نکرده بر عکس میشد هیچ وقت اون بچه دلش انقدر واسه مامانش نمی سوخت از من به تو نصیحت اگه مامانت روزی 3 بار که سهله 300 بارم بهت زنگ زد با خوش رویی جوابشو بده یه روز میاد که خدایی نکرده دور از جونش زبونم لال ایشالله نیاد اون روز که دیگه نیست اون موقع  فقط پیش خودت میگی ای کاش بودی در یک کلام  مامان عشقه  
    ملا نصرالدین
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۴۷
    سلام

    دغدغه های مادره دیگه، شما صد سالتون هم که باشه برای مادر فرقی نداره. عمری رو برای شما و بخاطر شما صرف کرده. چه هم صحبتی بهتر از مادر؟ با خوشحالی شما خوشحاله و با ناراحتی شما ناراحت.
    به نظرم طبیعیه. قدر مادر رو بدونید، خصوصاً همچین مادری (نگرانی از شدت علاقست).
    اگر شما رو ناراحتم می کنه این رفتارشون باهاشون مدارا کنید و با مهربانی و محبت باهاشون صحبت کنید تا حس مثبت شما بهشون آرامش بده و از نگرانیشون کم بکنه.
    گلرو
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۴۸
    من نمی دونم این رفتار طبیعی هست یا نه؟

    اما این رفتار خیلی از مادرهای ایرانیست وتو فرهنگ  ایرانی این خیلی طبیعیه

    مادرها بچه هاشون را بسیار دوس دارندوبهشون بیش از حد توجه دارند

    مخصوصا فرزند پسر که دیگه دربعصی خانواده های ایرانی خیلی عزیزه

    درکل شما تنها نیستید 

    ./.
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۰۴
    خدا بهت صبر بده 
    دختر ایران
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۳۵
    سلام 
    فقط میتونم بگم دلم ریش ریش شد برای همسر آینده ات 
    اصلا جا داره که خون گریه کنم 
    جگرم شرحه شرحه شد :((((
    برای همسر آینده تون صبری جزیل و سیاستی ظریف و دلی کبیر آرزومندم 
    چون نمیشه انتظار داشت خاله و مامان شما بعد از 40 -50 سال تغیر کنند یا شاید خیلی خیلی سخت باشه و من راه حلش رو  بلد نباشم 
    در هر صورت محض رضای خدا هر وقت مزدوج شدین هوای خانومت رو خیلی داشته باشین  
    سیاست داشته باشین ، هر حرفی رو جلوی اون ها نزنید ،  همیشه به مادر و خاله تون اطمینان خاطر بدید و از خانمتون و کدبانو بودنش تعریف کنید حتی اگه خیلی هم واقعیت نداشته باشه 
    حداقل به خاطر آرامش و دوام زندگی زناشویی تون 

    زهرا
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۴۰
    به نظر من که طبیعیه،،اکثر مادرا اینطورن

    قدر مادر♥تونو بدونید..
    تصریف ریاح
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۴۴
    زیاده روی می کنن ؛ ولی خیلی غیر طبیعی نیست .
    خب اگه اینطور نباشن ، غیر طبیعیه .

    مادرا اکثرا اینطورن .
    همش نگرانن .
    حالا یکی کمتر ، یکی بیشتر . 




    مثلا این  هفته می خواستن ما رو ببرن اردو کاشان .
    مادرم نذاشت که نذاشت .
    می گه من دخترم رو به کی بسپرم ؟
    می گم آموزش پرورش 
    می گه من اعتماد ندارم . جاده خطرناکه . نصف شب برمی گردین .
    نمی تونم تحمل کنم دخترم پیشم نباشه .

    مهسا
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۵۰
    آخی...

    کمی افراطیه ولی نمی شه گفت غیر طبیعی. مادره خب. زیادم غیر قابل تحمل نیست. کمی صبور باشین. چون ازشون دورین دلتنگن...نگران می شن. مادرا احتیاج به محبت کردن دارن. بذارین محبت کنن. 
    محمد
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۲:۵۴
    برو بگوش مادر دیگه سنم رفته بالا و بچه نیستم دیه
    مثل بچه ها باهام رفتار نکنید
    ولی عجب مادری داری ناموسا 
    مادرا عشقن قدرشو بدون از بس دوست داره تو فکرته 
    لذت ببر وقتی میبینی یکی اینقدر دوست داره و همیشه منتظرته
    عشق فقط یک کلام
    مادر علیه السلام
    امیر
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۳:۱۴
    مادر خوبه بنده خدا نگران میشه .تو اگه ۱۰۰سالتم بشه برای اون بچه آیی حالا مادرشما یه مقدار بیشتر محبت داره که به نظر من ایرادی نداره.قدر محبت شو بدونو احترامشو نگه دار
    اسماعیل ##
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۳:۳۶
    سلام

    همونطور که خودتونم می دونید ، بخشی از این نگرانی طبیعیه ولی وقتی از یه حد و اندازه ای میگذره ، غیر عادی میشه .

    یکی از مهم ترین دلایل نگرانی بیش از حد اونا ، اینه که خیالشون از بابت غذا خوردن شما راحت نیست ; به این معنی که اونا احساس میکنن که اگه شما رو راحت بذارن ، ممکنه غذا خوردنتون از حالت طبیعی خارج باشه یا حتی ممکنه یکی از وعده های غذایی خودتونو حذف کنید .

    علت اینکه اونا خیالشون از این بابت راحت نیست ، حرفای خود شماست . ( مثلا میگید کسی با یه شب شام نخوردن نمرده و ... ) . 
    وقتی شما از این حرفا به اونا می زنید ، از دید خودتون میخواید بگید که " مامان جان یا خاله جان ، من دیگه بزرگ شدم و می تونم یه شب شام نخورم و فرداش صحیح و سالم از خواب ، بیدار بشم . اصن یه مردی واسه خودم شدم که بیا و ببین "
    ولی برداشت اونا اینه که با خودشون میگن " خوبه که ما بهش زنگ می زنیم . و الا ممکنه امروز شام نخوره ، فردا ناهار نخوره و همینطوری ادامه بده تا ضعیف بشه و کارش به جاهای باریک بکشه " .

    برای حل این مشکل ، اینه که خیال اونا رو از بابت غذا خوردنتون راحت کنید . مثلا بعضی وقتا بلافاصله بعد از خوردن غذا ، زنگ بزنید و بعد از احوالپرسی و این حرفا ، بگید که " مامان جاتون خالی ، امروز فلان غذا رو خوردم ، خیلی بهم چسبید . "
    اونم خوشحال میشه و به مرور زمان خیالش راحت میشه که شما مراقب سلامتی تون هستید .

    من فقط درباره غذا خوردنتون حرف زدم تا حرفام پراکنده نباشه . ولی شما می تونید اینو به بقیه مسائل هم تعمیم بدید .

    ولی برای زنگ زدن زیادشون ، شما باید با بیان خوب موضوع ، اینو به عنوان یه مشکل برای اونا مطرح کنید تا بهتون کمک کنن .
    مثلا بهشون بگید " مامان ، وقتی زیاد بهم زنگ می زنی از یه طرف خوشحال میشم که نگران منی ; ولی از طرف دیگه باعث میشه که اعتماد به نفسم کم بشه و حس کنم که هیچ وقت نمی تونم بزرگ بشم و از وضع پیش اومده ناراحت میشم " ( من اینو خیلی کوتاه گفتم ولی شما از خودتون و مامانتون شناخت بهتری دارید و می تونید بیشتر از این و بهتر از این ، حرف بزنید ) .

    حتی این موضوع باعث میشه که وقتی ازدواج کردید به مشکل بخورید . چون اگه همسرتون ۱۰ بار بهتون زنگ بزنه ، ۹ بار تلفن تون اشکال خواهد بود و اون یه باری هم که جواب میدید ، با ناراحتی و دلخوری باهاتون حرف می زنه . 
    علاوه بر این ، از دید همسرتون شما یه فردی به حساب میاید که وابستگی شدیدی به مامانش داره و نمی تونه مستقل تصمیم بگیره و عمل کنه .

    تازه این یه طرف قضیه هست و طرف دیگش مادرتون خواهد بود . یعنی احتمال داره مادرتون یا راضی به ازدواج تون نشه یا اینکه وقتی ازدواج کردید ، مدام این حس به سراغش میاد که همسرتون شما رو ازش گرفته و این شروعی خواهد بود برای مشکلاتی بزرگتر و جدی تر .
    علی
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۳:۳۶
    سلام 
    یه جورایی منم همین مسئله رو دارم .....
    مژگان
    • پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۳:۵۷
    یکم زیاد نگرانتونن اما از دوست داشتنه

    خود من یه برادر کوچک‌تر دارم میره مدرسه ‌هی با خودم میگم نکنه با سال بالایی ها دعواش شه یه بلایی یرش بیاد نکنه با سرویس که میاد‌‌‌ درش‌‌‌ باز‌ش بیفته بیرون‌، نکنه تصادف کنه ، تو خونه که میره حیاط میگم نکنه بخوره‌زمین سرش بخوره یه‌گوشه دیوار‌ یه چیزیش‌بشه با اینکه‌خودم دارم درس میخونم اما اگه بره حیاط‌یا میارمش خونه یا‌خودم از‌درسم‌میزنم‌تو حیاط‌ وا‌میستم تا بیاد

    حالا من‌خواهرم سر بچه م‌مطمئنم میمیرم دیگه 😄
    خیلی دوستون‌دارن ، و کاملا درکشون میکنم یکم زیادی گیر‌ میدن که میتونه بعد ازدواج براتون مشکل ساز شه چون اگر این حساسیت رو بعد ازدواج هم بخوان نشون بدن همسرتون با خودش میگه اینا فکر‌میکنن من حواسم به شوهرم نیست که انقدر پی گیرن تذکر بدین بهشون که اذیت میشین اما نه خیلی شدید 

    DR.LX
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۰۰
    شکر خدا کن سایشون رو سرته صداشون میشنوی نگرانت میشن قدرشون بدون ...
    عاطفه کوهسار
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۰۲
    سلام

    اول خاله تون رو بگم که ایشون خودشون فرزندی ندارن؟ از بچگی شما باهاشون رفت و امد داشتید و صمیمی بودید؟ 

    نه اصلا این رفتار عادی نیست. در واقع بعنوان یه دختر که زندگی خوابگاهی دور از خانواده رو تجربه کرده عرض میکنم. 
    خب گفتید خواهر دارید. 2 فرزند هستید فقط؟ شما فرزند آخر نیستید؟ این حالتا از بچگی بوده یا از وقتی دور شدید از خانواده؟ خواهرتون از خانواده دور نبودن هیچوقت؟ اگر بله نسبت به ایشون هم همینطورن؟

    کلا مادرتون به شما وابسته هستن یا اینکه چون دور از خانواده هستید نگرانن؟ 
    وقتایی که شهر خودتون هستید این رفتار یکسانه ( مثلا بخواید با دوستاتون برید بیرون) ؟
    شخصیت مادرتون چگونه هست؟ از دسته آدمهایی که همیشه نگران هستن یا وسواس و احتیاط رفتاری روی هر چیزی دارن، هستن؟

    اگر وابسته هستن خب خیلی بده و این شرایط تا کی میخواد ادامه داشته باشه؟ اینجور در وهله اول خودشون بعد شما اذیت میشید.

    رابطه شون با پدرتون ( از لحاظ عاطفی، رفتاری، طرز فکر و درک متقابل) چطور هست؟ برای یه خانم در وهله اول باید همسر تو اولویت باشه بعد فرزند. ( از لحاظ وابستگی منظورمه)

    از طرف دیگه خودتون چطور آدمی هستید؟ عموما توی منزل از پس کارهاتون برمیاید؟ مسئولیتی تو خونه تا به حال داشتید؟ یعنی منظورم اینه مرد و قوی بار اومدید؟

    راستش الان من فکر میکنم یه مقدار این رفتار براشون نهادینه شده، 10 سال اون هم هر روز احوالپرسیه ریز انجام دادن ترکش یه مقدار مشکله.

    حالا اگر بیشتر توضیح بدید شاید پیشنهادهای بهتری به ذهنمون برسه.

    اما فعلا من فکر میکنم میتونید از افرادی که در منزل هستن یعنی خواهر و پدرتون بطوریکه مادرتون ندونن کمک بگیرید.
    از وضعیت شما به ایشون اطمینان خاطر بدن. ؤهنشونو تو اون تایم تماس همیشگی از شما منحرف کنن.
    کم کم بهشون از جانب منیت و سلامت شما اطمینان بدن تا از نگرانیهاشون کاسته بشه.
    شما خودتون وقتی میرید خونه نشون بدید که مرد شدید این مسائل پیش پا افتاده هست و نباید نگران باشن.
    یعنی در عمل ببینن و ...
    بهنام1994
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۰۹
    داداش ببخشید میشه خاله هامونو عوض کنیم؟
    رابطه من با خالم اینطوریه که مثلا تا حالا هر وقت خالمو تو خیابون دیدم هر دو رومونو اونور کردیم.که یعنی همدیگرو ندیدیم.
    آبی
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۳۱
    یا خدااااا 

    چقدر اعصاب خورد کنه 

    اما خوب معلومه خیلی دوست داره 

    زن عموی منم با پسرش اینطوره 

    وقتی ی کم دیر بیا یا جواب نده زمین و زمانو به هم میریزه 


    دختر۲۴
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۴۶

    مادرا که همیشه نگرانن.ولی من بعنوان یه دختر دوس ندارم این رفتارایی که مادرتون انجام میدن رو.حالا روزی یبار زنگ میزنه یچیزی.ولی بقیه نه.

    خاله تون که کاملا غیرطبیعیه.

    من فکر میکنم این رفتارا از محبت نیست.از اینه که فکر میکنن شما از پس کار و زندگیتون برنمیاید.یجورایی استقلال شما رو قبول نمیکنن.شما اگه الان هم دچار مشکل نشید خدای ناکرده تو زندگی مشترک دچار مشکل میشید.چون اونموقع هم مادرتون رفتارای خاص خودشونو خواهند داشت و این برای همسرتون آزاردهنده ست

    فریناز
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۱:۰۶
    خاله اتون واقعا زیاده رویه.
    حالا باز مادر رو میشه درک کرد
    عذرا
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۱:۱۴
    مسلما  رفتارشون غیرعادیه

    من همیشه به خوم قول دادم بچه هامو مثل خودم ازاد و مستقل بار میارم و هیچ وقت فداکاری و گذشت بیش از حدود نخاهم داشن 
    برام این حجم از نگرانی،فداکاری و ایثار بیش از حد  بعضی مادرای ایرانی کسالت باره 

    فکر نمیکنم بتونین اونارو تغییر بدین یا کنترلشون کنی 



    k
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۴:۱۵
    دوست عزیز تا مادر نشی نمیفهمی
    Red Rose 
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۷:۵۱
    رفتاری که مامانت داره بعضی مامانای دیگه هم با پسراشون دارن پس طبیعیه هرچند که اشتباهه واقعا اشتباهه ، بابا گفتیم به بچه هاتون توجه کنید و مراقب باشید ولی نه اینقد که خفه شن ،
     ولی خالتون اصلا طبیعی نیست ،مگه خودش شوهر و بچه و کارو زندگی نداره که چسبیده به شماها؟؟؟ حتی اگه ازدواجم نکرده باشه دلیلی برای اینهمه توجه به شما نداره ،، امور شما به خالتون هیچ ربطی نداره
    هومن بارمانی
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۰۸
    نه عزیزم طبیعی نیست ! پدر و مادر من هم خیییلی نگرانن ولی آدمو زنگ کش نمیکنن !

    روانکاو میتونه کمکت کنه !

    چون این مشکل بین خاله ت و مادرت مشترکه پس ممکنه ریشه ش از پدربزرگ و مادربزرگِ مادریت باشه !
    اینها (روانکاوها) میان تو رو تو یه موقعیتی قرار میدن که بفهمی ریشه ی خیلی از مشکلاتت تو بچگی شکل گرفته یا تو بچگیِ پدر مادرت ! یعنی هر کدوم از ما از پدر مادرهامون و به تبع اونها از اجدادمون تاثیرها گرفتیم و خودمون نمیدونیم
     . مادرهای اینچنینی رو باید خلع سلاح بکنی . یعنی میتونی با کسب مهارت کاری کنی که اونها دیگه بهت گیر ندن !

    چون فرض کن میخای زن بگیری ! کارت ساخته ست . نه میتونی جدای از اونها باشی (اونها دق میکنن) ، نه میتونی بری طبقه بالاشون زندگی کنی (روزی 60 بار میان مزاحم تو و زنت میشن).

    یه فکر اساسی زودتر براش بکن داداش
    حسته
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۱۸
    این رفتارا برا من که غیرقابل تحمله ، اگه شاغل نیستی شاید شغل داشته باشیو کلا هزینه های خودتو بتونی تأمین کنی ، اوضاع بهتر بشه
    دلتنگ مادر
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۲۶
    کاش منم مادر داشتم،
    دلم برای مامان نازنینم تنگ شده خییییییییلی خیییییییلی
    برام شده یه حسرت که یه بار دیگه صداشو بشنوم فقط یه بار دیگه صدام کنه...
    از مادرتون ناراحت نشین لطفا ، فقط درکش کنین علاقه و محبتش رو نسبت به خودتون، 
    نگین که شام ندارم یا نمیخورم، بحث و عوض کنین! باهاشون شوخی کنین، یه چند بارم وانمود کنین تو کتابخانه هستین و نمیتونین  بلند صحبت کنین یا سرتون واقعا گرفتار درس و مشقه واصلا یادتون نمیاد چی خوردن و از این حرفااا
    یه وقتایی ام مامانا نگرانن پسرشون تو غربت عاشخ بشه خخخ اگه ازتون پرسید بگید قول میدم اگه خبری بود اول از همه به مامان گلم بگم.
    مامانم سر سفره همیشه میپرسیدبازم بکشم برات منم لاغر بودم ناراحت میشدم گاهی خودمو میزدم به نشنیدن :((( 
    بارها سر سفره بغضم گرفت بعد از اون برای هیچکس مهم نبود من لاغر چاقم کاش بیشتر بخورم!!!
    مامانا تکن،بی نظیرن، 
    بعد از مامانم اولین باری که سرماخوردم خودم رفتم داروخونه قرص گرفتم اون شب خودم سوپ درست کردم خیلی بی حال بودم فکر مامانم داغونم میکرد اینکه وقتی مامانم سرما میخورد من کجا بودم! فقط یه بار یادمه براش سوپ درست کردم:(((
    چرا بیشتر از اینا کمکش نکردم... 
    با وجود اینکه کم آشپزی میکردم اما اون خیلی وقتا از دستپخت من تعریف میکرد....
    بگذریم 
    شماها قدر مادراتونو بدونین فرشته هایی که هیچوقته  هیچوقت  تکرار نمیشن...
    مثل هوا میمونن همیشه کنارت هستن عاشقونه هواتو دارن فقط وقتی قدرشان میفهمی که نباشن:(( اونوقت میفهمی نمیتونی نفس بکشی از دلتنگی.. از تنهایی از اینکه کسی نیست باهاش دردو دل کنی....


    سلامتی همه ی مادرا و شادی روح مادران و پدران آسمونی * صلوات *
    مروارید
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۳۳
    هم عادی هم غیر عادی مثلا من که دخترم و تو یه کشور دیگه دانشجوام تاز سال دومم هست ١٩ سالمم بیش نیست تک فرزندم هستم توی خوابگاهم نیستم اینقدر بهم زنگ نمی زنن چون من خودم یه بار صبح به خانواده اطلاع می دم صبح بخیر و اینا یه بارم شب قبل خواب زنگ می زنم اتفاقات جالب روز رو با شوق و ذوق گزارش می دم  هر وقتم پرواز دارم  ىقتی رسیدم یه تکست می دم مثلا سلام پدر پرواز نشیت چون می دونن خودم اطلاع می دم دیگه  43 بار توی راه زنگ نمی زنن اکثر دوستای من که خانواده هاشون  مثل شما تعداد زنگ بالاس و نگرانیشون بالاست یا واسه اینه که می دون  فرزندشون خودش اطلاع نمی ده یا اینکه  قصد توخین ندارم ها واقعا با توجه به شخصیت وابسته ای که طرف جلوی پدر و مادرش نشون می ده حق دارن  با این که طرف دانشجو سال اخر پزشکی نگرانش بشن   توصیه  اپشن استوری اینستا فعال باش داخلش در این یک مورد  به کار میاد خیال خانوادت راحت می شه  دیدی ملت روزی چند تا استوری از کارهای مفیدشون میزارن شما هم بزار تا ببینن  از تماس تصویری واتس اپ استفاده کن اطرافتم  تمیز مرتبط همه چیز سرجاش نشونشون بده زنگ می زنن بخند بگو جز وقتی مشکل جدی به روشون نیار نگران نشن ابراز علاقه کن ولی ابراز دل تنگی نکن خیالشون راحت کن

    زیاد زنگ زدن اونا دایلش احتمالا این که شما جلوی پدر و مادر خودتون یه جون 28 ساله نشون ندادین مثلا با توجه به این که پسرید ٢٨ سالتونم هست در امدی داری  دنبال شعلی رفتی برای شغل ایندت نشستی از الان پوءن جمع کنی خورد و خوراکت منظم یا غذای بیرون هر چی که شد  اتاقتون تمیز یا دیگه وقتی  به استانه رسید مرتب می کنید مشکلات از پدر و مادرت مشاور می گیری بعد خودت مستقلانه حلشون می کنی  یا روی حلش ازشون حساب می بری  در بحث ها سریع به استانه می رسی داد می زنی یا تا اخرش اروم می مانی 

    ببین شخصیتت جوری هست دوستت مریض شه بیاد پیش تو خیال مادر و پدرش کاملا راحت شه لچشون پیش یه انسان کار بلد یا نه فقط خیالشون راحت اگه چیزی شد احتراما دوست پسرشون بلد زنگ بزنه امبولانس

    شما یه همچین شخصیتی بساز از خودت قول می دم کم تر زنگ بزنن

    یا زندگی فقط درس و  وقت اضافشم تفریح ؟ 

    اگه واقعا شخصیت محکمی هستی و مشکل وابستگی مادر و خالتون هست  و با حرف حل نمی شه برید مشاور معمولا یه شخص سوم از خارج گود می تونه کمک کنند باشه 
    مجید
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۵۹
    مامانت که تاحدودی داره زیاده روی میکنه ولی خالتو نمیفهمم احتمالا دختر دم بختی چیزی داره
    یک دوست
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۳:۰۱
    خیلی ها توجه و علاقه شون رو با حساسیت بر خوردن نشون میدن . باید یه سرگرمی و تفریح دیگه برای مادر و خاله تون فراهم کنید با احترا م به توجه و علاقه ارزشمند ایشان و برنامه بزارین که خودتون مثلا روزی یه بار تماس بگیرین تا این جریان تعدیل بشه
    به سوال کننده
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۴:۲۹
    اوه عنوانو دیدم فکر کردم چی هست همه مامان باباها اینطوری اند. الان تو خونه ما بر عکس شده منو داداشم روزی چند بار میزنیم به بابام میگیم نهار چی خوردی شام چی خوردی؟ کجا بودی؟
    حالا بذار مامانت اینا سالمند بشن و تو بچه دار بشی اونوقت میفهمی که جریان از چه قراره.
    فرناز
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۴:۳۴
    منم سالها دانشجو بودم مادرم 4..5 روز یه بار زنگ میزد 5 دقیقه حرف میزدیم..:)) بعد ما دختریم.. هم اتاقی هام هفته که نه هر روز 2بار با مادرشون حرف میزدن کل ملجرای روز و تعریف میکردن یک ساعت..خخخخ منم به خودمون شک میکزدم.. بعد دیدم نه بابا اینا عادی نیستن... 
    شما که پسری.. غیرطبیعیه.. 
    حرفای اسماعیل و گوش کن حتما جواب میگیری..
    مهسا
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۴:۳۸
    سلام

    رفتار خاله تون یکم غیرعادی اما مادر نه، شاید تک فرزند هستین البته نگفتین

    هرچند من معتقدم این رفتار مادرا در قبال پسرا اصلا خوب نیست چون خیلیا سوسول میشن و از عهده هیچ کاری بر نمیان و کلا حس مسئولیت پذیری در اونها ازبین میره

    اما خب مادرن دیگه نمیشه کاریشون کرد
    فقط باید سعی کنین خونسرد باشین

    ما هم بااینکه 3تا بچه ایم اما مادرم همش نگرانه
    دوران کارشناسی یه شهر دیگه بودم و مادرم هرروز به من زنگ میزد یا وقتی تو راه بودم همش نگران بود که از اتوبوس جانمونم و ...
    الانم که تو شهر خودم دانشجو هستم داداش بزرگم منو میبره دانشگاه و میاره :)))))

    و داداش کوچیکم که سربازه اونجا گوشیش دستشه اما به لطف وجود تلگرام مامانم از این طریق حالشو میپرسه و هر دو سه روز یه بار زنگ میزنه
    الانم که دارم تایپ میکنم مامانم گفت از داداشت خبر گرفتی؟ :)))))))))

    شما هم همیشه با روی خوش جوابشونو بدید
    کاربر اسماعیل ## خیلی خوب راهنمایی کردن

    موفق باشید
    مریم
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۶:۲۳
    به "دلتنگ مادر"
    خیلی دلم گرفت وقتی حرفاتو خوندم،  خیلی گریه کردم.  با اینکه مامانم پیشمه،  اما نمیدونم چرا انقد دلم گرفت و گریه کردم..  تو رو خدا اینجور ننویسید من خیلی دلم میگیره سریع 
    مروارید
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۷:۱۹
    خیلی عذر میخوام ولی شما مشکل جسمی خاصی ندارید؟شاید به خاطر ضعف بدنی این قدر نگرانتون هستن
    و نسبت به بقیه خواهر برادراتونم همین طور هستن یا فقط نسبت به شما این قدر حساسن؟
    حمید
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۷:۴۸

    این جور که حدس منه شما اولین نوه پسر(و احتمالا تنها نوه پسر) خانواده مادرتون هستی و  فقط هم خاله داری(دایی نداری)  درسته؟

    tina khanoom
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۸:۵۵
    آخی واقعا مامان نعمت بزرگیه!خیلی نگرانتونه خب!بعضی از مامانا اینجورین..مامان منم وقتی ک من دانشجو شدم هر 5دیقه یی یه بار زنگ میزد با بغض باهام حرف میزد!خیلی ناراحت میشدم ک اینقدر خودشو ناراحت میکنه دیگه به خاهرم گفتم ب مامان بگو کمتر بهم زنگ بزنه..خلاصه اولش سختش بود ولی کم کم خودش راحت تر شد این اواخر وقتی زنگ میزد ک مثلا من.نمیتونستم ج بدم میگفت گفتم  حتما کار داره یا خابه یا تو اتاق نیس..کلا خیلی ریلکسش کردم الانم دیگه خیلی ریلکس شده!شمام به خواهری کسی بگین با مامانتون حرف بزنه..
    دختر
    • جمعه ۸ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۰
    مامانتون بگیم مادره


    خالتون چرا !!!
    سارا م
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۲۷
    خدا به دادما دخدرا برسه وقتی مجردیم دغدغه واضطراب ازدواجمونو داریم..وقتیم ازدواج کنیم همش به فکر شوهر بجه ها.. انکار این غم تمومی نداره..خدا روح همجنسامونو شاد کنع
    من
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۳:۲۶
    کاملا طبیعی حتی خالتون حتما تو بچگی خیلیزحمتتون و نازتون را کشیدن و عین بچشون ودستتون دارن.من هم کشور دیگه ای هستم مامانم هر روز زنگ میزنه یه ساعت حرف میزنیم .اگه روزی فرداش کاری دارم که شاید نتونم چت کنم خودم قبلش خبر میدهم که نگران نشه وگرنع 100 بار میزنگه.من هیچ وقت از این محبتهای مامانم ناراحت نمیشم خوشحال هم میشم
    فرشته
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۱:۲۴
    مامان منم نسبت به داداشم همینطوره اینا همش به خاطر علاقه ی زیاده خییییییلی به مامانتون احترام بذارید 
    تجربه
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۱:۲۷
    دوست عزیز رفتار مادر و خالتون اصلا طبیعی نیست به نظر من. شما باید بهشون بفهمونی که از تعداد تماس هایی که با شما می گیرن و بازجویی هایی که از شما می کنن ناراحت هستی. اما نه با دعوا و قهر ! با منطق و استدلال.
    شما باید به مادرت بگی وقتی زیاد بهم زنگ می زنی پیش دوستام خجالت می کشم! دوستام همه فکر می کنن که من بی عرضه ام، بچه ننه ام، برای هرکاری باید از شما اجازه بگیرم، استقلال ندارم و ... 
    مادرتون احتمالا به شما خواهد گفت که اون دوستی که فلان حرف رو می زنه به درد لای جرز دیوار می خوره و حتی لج کنه و بیشتر بخواد باهاتون تماس بگیره. چون این موضوع رو حق خودش می دونه و احساس می کنه شما رو داره از دست می ده و یا دوستانت باعث بد شدن رابطه شما با مادرتون شدن، در صورتی که واقعیت ماجرا اینطوری نیست. 
    بعد از گفتن این ماجرا و بیان حس خجالت و کمبود اعتماد به نفس، اگر دیدید که دوباره داره قضیه تکرار می شه، یکبار که زنگ زد، رد تماس بدید و همون لحظه بهش پیغام بده که من حالم خوبه و خیلی کلی شرایط فعلیت رو بهش بگو. اگر قبلا روزی 2 بار زنگ می زد و باهاش حرف می زدی، الان یکبار از اون دوبار رو رد تماس بده و شرایطت رو به صورت پیامک بهش گزارش بده، به صورت خیلی کلی و کم. یا رد تماس بده بعد تو پیام بگو جایی ام خودم بعدا بهت زنگ می زنم، و وقتی که احساس کردید وقتشه خودتون بهش زنگ بزنید.
    یک کار دیگه هم اینه که خودتون باهاشون تماس بگیرید. اما نه وقتی که اونا می خوان، وقتی که شما دوست دارید. سر ظهر و قبل یا بعد از اذان ظهر بهشون زنگ بزنید و احوال پرسی کنید. و شب که بهتون زنگ زدن بگید با حالت ناراحتی و شکایت که من که ظهر بهتون خودم زنگ زدم، بچه که نیستم همش بهم زنگ می زنید و صحبت رو زود تمام کنید و همه چیو به ظهر ربط بدید! مثلا پرسیدن که فلان چیز چی شد، بگو که ظهر که گفتم بهت. بعدا فردا یک وقت دیگه بهشون زنگ بزنید، مثلا بعد از ظهر! اگر شب باهاتون تماس گرفتن دوباره همون برخورد رو داشته باشید. خلاصه به این روش عادت پیدا می کنند که شما بهشون زنگ بزنید و ابتکار عمل به دست شما خواهد افتاد. بعد از چند وقت زنگ نزنید پیامک بدید، تو تلگرام چت کنید و تماس های مستقیمتون رو یک روز در میون کنید. ولی حتما هر روز باهاشون ارتباط داشته باشید که نگران نشن! چه از طریق تماس و چه از طریق پیامک و یا تلگرام.
    مادرتون باید متوجه بشه که شما از اینکه زیاد باهاتون تماس گرفته می شه ناراحت هستید و احساس بدی دارید. اگر این حس به مادرتون منتقل بشه، چون ایشون شما رو خیلی دوست داره کاری نمی کنه که باعث ناراحتی شما بشه.
    باید تا قبل از ازدواج این احساس وابستگی رو در مادرتون کم کنید، بعد از ازدواج احتمال اینکه این نگرانی ها منحر به دخالت در زندگی و حتی دعوا بشود وجود دارد. پس در عین حالی که احترام مادر رو حفظ می کنید، بهشون بفهمونید که شما بزرگ شدید و می خواهید مستقل تر عمل کنید.
    اما موضوعی که هست اینه که شما 10 سال در برابر این رفتار مادرتون واکنشی نداشتید که منجر به تغییر رفتار ایشون بشه، و اگر بخواهید ناگهانی این تغییر موضع رو بگیرید حتما نگرانی ایشون دوچندان خواهد شد، پس لازمه که با مقدمه چینی و کم کم تماس ها رو کم کنید! یعنی اول حس ناراحتی تون رو بهشون منتقل کنید. بعد وقت نداشتن رو ! الان وقت خوبیه چون امتحانات داره کم کم شروع می شه. به بهانه وقت نداشتن، در حال درس بودن، سر کلاس بودن و ... رد تماس بدید و یک پیامک بهشون بدید که از نگرانی دربیان و فرداش یک وقتی که خودتون خواستید بهشون زنگ بزنید و الی آخر.
    موفق باشی
    دختر راننده
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۱۶
    واقعا خوش بحالتون
    من حسرت این به دلم موند که مادرم به من زنگ بزنه یا مریض بشم بیاد عیادتم 
    مادر من فقط بچه اولش که پسر هست دوست داره و بعد از اونم زن پسرش یا همون عروسش 
    تولد من بشه نمیاد 
    ولی تولد عروسش بشه بهترین کادو ها رو میخره 
    واقعا خوش بحالتون با همچین مادری
    مادر من نمیدونه من چند سالمه :(
    tina khanoomبه دلتنگ مادر
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۵:۰۷
    عزیزم خدا رحمت کنه مادر عزیزتونو..مطعنم همین الانم که پیشتون نیست بازم بیشتر وقتا بهتون سر میزنه و بازم نگرانتون هست..میدونم سخته ولی سعی کنین شادتر زندگی کنین بخاطر خوشحالی مادرتون..مامانا هرجا باشن حواسشون به بچه هاشون هست یادتون نره..روحشون شاد..
    علااا
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۶:۳۹

    دقیقن داداش منم از همین رفتار مامانم داره زجر میکشه، بنظر من این جور رفتارا باعث میشه ک شما پسرا بزرگ نشین و بچه بمونین و نتونین رو پای خودتون وایسین، خدا صبر داداشم و شما بده،من یکی ک کلافه میشم.

    راسی یادم رفت بگم این رفتار مامانا از شدت علاقشون ب بچشونه، مامانم عاشق داداشمه واسه همین جیگرشون خون کرده خخخخ

    یه رهگذر
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۸:۳۲
    فقط خدا به داد همسر آیندتون برسه طفلک قرار چی بکشه😅🤐🤐🤐🤐
    امین آب آذرسا
    • شنبه ۹ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۲۱:۵۳
    خب پس ایشالا دکترا تو میخوای بگیری :-) باریکلا خوب رفتی بالا اصلا بینشون نموندی.
    من برعکس توام. پدرم خیلی زیاده روی میکنه (منم پسرم)
    به نظرتون برای پدر رفتار طبیعی هست؟؟؟
    دختری در مزرعه ....
    • دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۷:۳۶
    خدا حفظشون کنه ...
    سعید 
    • دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۵۵
    سلام.ناراحت نشیا.شاید شمارو به فرزندی قبول کردن که اینقدر هواتو دارن...مثلا یکی ازشون قول گرفته این بچه رو میسپارم به شما تا بزرگش کنید و حواستون بهش باشه.مثلا مثل سریال کیمیا، که کیمیا بچه ی دوستشو بزرگ کرد:)  :)
    بانو
    • سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۲:۰۰
    مادر من هم دقیقا همینطور
    من شهر دیگه ازدواج کردم و اونم دقیقا همین رفتارو داشت
    تا جایی که چند بار نشستم باهاش صحبت کردم
    درمورد غذا گفتم زندگی متاهلی داشتن و نداشتن داره بخور و نخور داره
    پس نبرس که اگه یه روز نداشتم بهت دروغ نگم
    در مورد هر روززنگ زدن هم میگه دلم طاقت نمیاره
    وقتایی که کار دارم سریع جواب میدم میگم دستم بنده امروز خوبم و فردا صحبت میکنم
    اوایل خیلی اذیت میشدم
    بعد فهمیدم اینا از عشق بیش از حدشه
    دیگه برام ناراحت کننده نیست و به احساسش احترام هم میزارم
    شما هم چند بار در مورد چیزایی که خیلی اذیتت میکنه باهاشون صحبت کن و بگو بعد از این بپرسی مجبورم بهت دروغ بگم
    پس نپرس
    م
    • پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۰۰:۰۷
    خوش به حالت که خونوادت اینقد تو رو دوست دارن!
    سوها
    • پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۹۶
    •  
    • ۱۹:۳۳
    عجب ها من برای نامزدم اینجوریم؟همش زنگ میزنم همش نگرانم غذاهاشو چک میکنم...قسم ش میدم به خودش برسه..یعنی مامان بازی براش درمیارم
    ارمان
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۶:۱۶
    من بیست سالمه از پارسال به بعد این رفتارارو کات کردم
    یعنی خودم گفتم ک نکنن چون خوشم نمیاد
    شما ک دیگه 28 سالته مردی شدی
    به نظرم بسه واقعا
    زهراا
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۶:۲۸
    الان که زیاد مشکلی نیست ولی اگه بخوای ازدواج کنی، اونموقع مشکلاتت زیاد میشه، همش باید به مادرت و خالت گزارش بدی،
    به مامانت بگو که گوشیت خراب شده و دیگه نمیشه گوشی رو برداری، چند روز یکبار خودت بهش زنگ بزن. خاله رو هم بلاک کن، والا، بره به زندگیش برسه، بگو من درس دارم نمیرسم جوابتونو بدم، 
    غیرعادیه
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۶:۴۱
    رفتار مادرتون بنظرم غیرعادیه و زیاده روی و توی ازدواجتون ممکنه مشکلساز بشه مگر اینکه دختر همون خالتون رو بگیرین که نسبت بهتون خیلی حساسه. 
     
    رفتار خاله هم مشکوکه شاید دوس داره دامادش بشی. البته اگه داماد همین خاله ت بشی دیگه مشکلی از بابت نگرانی های زیاد مادر و خاله تون پیش نمیاد و قطعا دخترخاله تون درکتون میکنه
    به سوال کننده
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۶:۵۲
    منم یه داداش دارم که تک پسره و خودمون و خاله هام خیلی بهش توجه داریم البته نه به این شدت.احتمالا شما هم تک پسری. بعدشم شرایط جامعه خیلی بده و پسر و دختر نداره جفتشون ممکنه تو شهر غریب در خطر باشن دخترا یه جور،پسرا هم یه جور.برای همینه که اینقد توجه دارن. بعضی خانواده ها سردن بعضیا هم خیلی بهم توجه دارن. به هر حال هرکسی یه اخلاقی داره دیگه.اینا نشونه توجه و علاقه زیاده ،از نظر من که مشکلی ندارن 
    ابوالفتح فوقه سیکل یا همون دکترای قدیم
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۷:۱۵
    هرگز نمیر مادر


    خوب معلومه دوست دارن حالا برو مدرک از  ناسا بیار بگو من دیگه بزرگ شدم .چون اون مادر و میفهمی که تو ناسا هم آدمهاش به غذا .دستشویی.حمام .و...احتیاج دارن و تو خودش میپرسه خوب چیکار میکنه غذاشو...اینه مادر 

    کل قدر مادرتون و تمام کسانی که شما رو دوست دارن بدون.این روزگار خیلی کم شدها.چه بسا زنم بگیری زنتونم خوشبخت میشه چون  عروسه خونست و آرامش بخش پسرشه .

    عاشق چنین مادرهای هستم .اگه نمیخوای پسرشون باشی بگو من جاتو براشون پر کنم.خخخخ

    عشقه مادر عشق.

    البته ما پسرها بیشتر متوجه این عشق بی بدیلی که خدا به مادرها دادی میشیم .

    بیچاره نسلهای آینده فکر نکنم مثله ما معنیه مادرو متوجه بشن.

    خدایا با تمام کاستیها شکرت که منو تو این روزگار با این مادرهای عزیز آفریدی.نوکر خودتو آفریدت به اسم مادر و پدر هستم .🙏
    آرش
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۷:۲۰
    چی بگم والا با خودم مقایسه میکنم تعجب میکنم به نظر من هم تقصیر شماس هم مادر و خاله اتون شما عادتشون دادید مثلا صبح که زنگ میزنه بگو مادر جان من تا فردا صب نمیتونم جواب بدم درس دارم نمیتونم تمرکز کنم بهانه هایی بیار که نتونه رد کنه اینطوری کم کم عادت میکنن مثلا جواب خاله رو نده بعدا بگو عذر میخوام نتونستم جواب بدم من سه ماه آموزشی خدمتم یه بار هم زنگ نزدم خونه در حالی که بقیه بچه ها صف تلفن وایمیسادن هر کس یه طوریه دیگه الان هم اکثرا تنهام شاید دو هفته یه بار هم با مادرم صحبت نکنم
    شهریار ،،،
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۷:۲۲
    داداش‏ ‏شما۲۸سالتونه‏ ‏بچه‏ ‏که‏ ‏نیستی‏،فرداپس‏ ‏فردا‏ ‏که‏ ‏ازدواج‏ ‏کردی‏ ‏باید‏ ‏همینجوری‏ ‏زنگ‏ ‏بزنه‏ ‏که‏ ‏پسرم‏ ‏چی‏ ‏خوردی‏ ‏یا‏ ‏نخوردی‏‏ ‏یا‏ ‏الان بیرونی‏ ‏یا‏ ‏خونه‏ ‏ای،قشنگ‏ ‏بشین‏ ‏بطور‏ ‏جدی‏‏ ‏باهاشون‏ ‏صحبت‏ ‏کن‏ ‏بگو‏ ‏بچه‏ ‏که‏ ‏نیستم‏ ‏بگو‏ ‏اینجوری‏ ‏اذیت‏ ‏میشم‏ ‏محبت‏ ‏هم‏ ‏حدی‏ ‏داره‏ ‏دیگه‏ ‏زیادیش‏ ‏خوب‏ ‏نیست‏ ‏راستی‏ ‏اقای‏ ‏نجفی‏ ‏این‏ ‏پست‏ ‏تکراری‏ ‏نیست‏ ‏فکرکنم‏ ‏قبلاخوندمش؟؟
    سلام
    درسته
    به درخواست یکی از کاربران به روز رسانی شده
    سایه
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۷:۳۵
    یه کوچولو کمتر شه شاید بهتر باشه ولی باور کن چیز عجیبی نیست مادر منم هر شب بهم زنگ میزد دوست هم اتاقیم بعد از اینکه اتاقامون جدا شد گفت هنوزم مادرت هرشب بهت زنگ میزنه خوشبحالت اگه من یه هفته هم ازم خبری نشه کاری ندارن و خودم باید زنگ بزنم. اما فک میکنم پسر فرق میکنه باید مستقلتر باشه و کمتر زیر ذره بین باشه که الان کجایی چی خوردی و ...
    مونا 
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۷:۵۳
    خوش بحالت خو 
    عمو جواد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۹:۱۶
    کدوم رفتار مردم ایران عادیه. تا چند روز دیگه اتفاقی می افته که افرادی رو یکسال ندیدی روزی حداقل 2 بار و بعضی وفت ها 4-5 بار می بینی فقط تو خونه های مختلف. حرفی هم واسیه گفتن نداری جز چرت و پرت.
    ازدواجمون عادیه دختر مهریه فلان می خواد از کسی که هنوز زندگی رو شروع نکرده و ماشین و خونه و ...به نظرتون عشق و علاقه تو کشورهای دیگه هم همین قدر فروختنی هست. 
    رانندگی ما عادی هستش؟ تعداد کشته های سال نو در جاده ها عادی هست؟
    جشن ها و مراسم هامون چی؟ چهارشنبه سوری با 4 تا کشته و 1000 مجروح عادی هست؟ ختم هفت و هشت و نه مرده پرستی چی ؟

    سران مملکتمون چی اقتصاد خوندن یا مهندسی یا مدیریت یا ...طرف درس حوزه خونده یا اصلا همونم نخونده. به نظرتون عادی هست؟

    مربی ها و سرپرست های باشگاهون ورزشکارند؟ یا برادران نظامی و سپاهی؟ عادی هستش؟

    بخشی از اقتصادمون رو برادران سپاهی دردست دارند؟ عادی هستش؟

    شما در کشور غیر عادی ها زندگی می کنید خیلی ناراحت نباشید مادرتونم 20 بار زنگ بزنه
     
    یه دختر مجرد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۹:۲۲
    خوشبحالت ینی دغدغه تو اینه که چرا بهت توجه میکنن؟ خوشبحالت که پسر هستی خوشبحالت که ۱۰ساله دانشجویی خوشبحالت که از خوانواده دوری خوشبحالت که مستقلی خوشبحالت که خانوادت تورو میخان....
    حامد
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۹:۴۶
    منم بچه اخر 
    و نوه اخرم

    بخاطر همین از بچگی لوس بار اومدم

    الانم حالت ریاست طلب دارم و خیلی سرکشم

    واسم مهم نیس بقیه چی میگن
    امیر
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۰:۴۹
    سلام
    خیلی رفتارها برام آشناست. مادر من هم دقیقا همین طور هست (خاله نداشتم که بدونم). گاهی حوصله ام سر میره اما در هر صورت دلسوزی مادر برای فرزند هست. فکر نکنم بعد از ازدواج هم مشکلی پیش بیاد چون اولا خود مادرها حواسشون هست و درصد بالایی از نگرانی ها به خاطر همین مجرد و تنها بودن ماست اون موقع خیالشون یه کم راحت تر میشه. حتی اگر هم رفتارشون تغییر نکنه باز هم مشکلی نیست حداکثر اینکه به جای شب روزها زنگ میزنن. من فقط نگران اون روزی هستم که این زنگ ها قطع بشه و حسرتش... خدا کنه بتونیم یه کوچولو وظایفمون رو نسبت به پدر و مادرمون انجام بدیم 
    من شماره ۷
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۲:۰۶
    عادیه .خوش به حالتون.
    98
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۲۷
    همش به خاطر دوریه .....ان شاء ا.... بر میگردین پیششون درس میشه......البته مامانتون کلا حساسن.........میتونید خیلی .. منطقی باهاشون صحبت کنید ......مثلا بگید ...که این رفتارشون  باعث خجالت کشیدن شما پیش دوستاتون میشه...وخواهش کنید کمتر  تماس بگیرن.....وبعد هی  ارتباطتون رو  کمتر وکمترش کنید.....البته اگه تک فرزند هستید .....یا حتی تک پسر ...خیلی امیدوار نباشید!
    به دلتنگ مادر
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۳:۴۱
    واقعا نوشتتون اشک ادم رو در میاره...
    به ابوالفتح
    • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۰:۰۵
    برای اینکه پسرها در اینده از این نعمتها محروم نشن باید از بازیچه قرار دادن احساسات دخترا اجتناب کنن به بهانه ازدواج طرف رو گول نزنن و احساساتش رو بر سرش خروار نکنن.
    باید از هرگونه توهین و تحقیر و بی احترامی به زنها اجتناب کنن.
    نباید اینقدر نقش مادری و همسری زنها رو بی ارزش قلمداد کنن که بعد از این همه عشق ناب زنان بیان بگن مگه زنان در دنیا چیکار کردن و چه نقش مفیدی داشتن؟!
    ناشناس
    • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۳:۵۸
    فکر نمیکنی یه رابطه ای بین رفتار مادرت با ۱۰سال دانشجوییت وجود داره ؟خوب بنده خدا حق داره واالااااا
    ابوالفتح فوقه سیکل یا همون دکترای قدیم
    • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶
    •  
    • ۲۱:۴۱
    به به ابوالفتح 

    عزیزان یه اسم بزارید دیگه بابا 
    ممنون


    منظور من زنها نبودن بلکه مادرها عزیز و گرامی  بودن 100 میلیون زن جمع بشن به  ارزشه یک مادر نمی‌رسن اونم مادر خونی و تنی به طبعش 100 میلیون مرد هم جمع بشن به ارزش یک پدر نمی‌رسن این نظر منه 

    میفهمم 

    اینکه بعضی  دخترها و پسرها همدیگرو متاسفانه فریب میدن و از هم سواستفاده میکنن که بیشترشم خودشون مقصرن و چون عصر ارتباطات هست کسی دیگه نمیتونه بگه نمیدونستم و... ربطی به از خودگذشتگی پدر و مادرهای ایرانی و بی همتا نداره .
    به ابوالفتح
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۱:۰۶
    خب  دختر امروز مادر فرداس
    هر جنس مونثی روزی مادر میشه رفتار و گفتار و کردار مردا و پسرای امروزی تاثیر میذاره تو کیفیت مادرای اینده. 

    ابوالفتح فوقه سیکل یا همون دکترای قدیم
    • یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۶
    •  
    • ۱۰:۴۶
    به به ابوالفتح 


    حرف شما درست تا زمانی که مجرد هستی
     اینکه بخوای به خاطر پسرهای  که دلشونو شکستی و دلتونو شکستن میخای وظیفه مادریتو توجیه کنی و...

    در آتیش اکسیژن دیده نمیشه اما برو از آتشنانها بپرس اکسیژن مهمه یا چوب در آتیش به راه انداختن .

    راستی پسران امروز هم پدران فردا هستن بلاخره این دلشکستنشون به قول شما تاثیر در کیفیته پدرها میزاره .

    پ ب

    مهرناز
    • سه شنبه ۲۹ اسفند ۹۶
    •  
    • ۰۱:۱۳
    یقینا خاله شما بچه نداره وگرنه اینقدر پیگیر حال تو نمیشد،بعد چه اشکالی داره دونفر هستن تو دنیا که به شدت دوست دارن و نگرانتن خوب بود مثل من هیشکی، حالتو نمی پرسید واسه هیشکی،مهم نبودی،
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    چرا پسر ها به ارگاسم نمیرسم؟

    چرا پسر ها به ارگاسم نمیرسم؟

    سلام

    پسری هستم 30 ساله و مجرد. مبتلا به خود ارضایی هستم. اما از سال 85 یعنی 8 ساله که ارگاسم ندارم.

    یعنی اسپرم از من خارج میشه اما بدون حتی کوچکترین لذت جنسی. به پزشک سکسولوژی هم مراجعه کردم.

    آزمایش هورمون دادم کاملا طبیعی بود. من شک کردم در اثر خود ارضایی بیضه هایم کوچک شده خودم از

    پزشک معالج درخواست کردم که بیضه هام رو ببینه گفتن که مشکلی نداره.

    بعدش عنوان کردم که من از سال 84 یعنی یکسال قبل از عدم ارگاسم برا اضطرابم تحت نظر روانپزشک

    از داروهای سیتالوپرام و الانزاپین مصرف میکنم. پزشک سکسولوژی گفتن همون داروها باعث عدم لذت جنسی من شده.

    من به روانپزشکم خبر رو منتقل کردم اما ایشون فرمودن که دوز این داروهای من اونقدر زیاد نیست

    که باعث عدم ارگاسم بشه. اما من حالا 8 سال که ابدا بعد از انزال هیچ لذتی ندارم. نه بخاطر داروهای

    سیتالوپرام والانزاپین هستش. نه مشکل هورمونی دارم. و نه در اثر خودارضایی بیضه هام کوچک شده.دلیلش چیه؟

    مهمتر از این من چطور مثل سابق بعد از انزال ارگاسم و لذت جنسی داشته باشم؟؟!! عاجزانه

    تقاضای راهنمایی دارم. چون اگه اینطور پیش بره بهتره که اصلا بی خیال ازدواج بشم. چطور خودمو درمان کنم؟

    راه درمانی برای برگشت به اوج لذت جنسی برا من مثل سابق وجود داره؟!


    پاسخ های مردم (۱۶)
    جیگیلی بیگلی
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۱:۳۳
    سلام،

    به نظر من دلیل اصلی نرسیدن به ارگاسم همین خود ارضایی و اعتیاد به اون هست. الان این کار برای شما عادی شده و هرچیزی برای انسان عادی بشه لذتی نداره. شما یه مدت که ترکش کنی دوباره میشی مثل یه آدم عادی.

    در ضمن شما که 8 ساله به ارگاسم نمی رسین و هیچ لذتی هم گفتی که نمی بری پس چرا باز هم خود ارضایی می کنی؟
    مریم....
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۱:۴۶
    منم با جیگیلی موافقم 
    چطور کاری که لذتی نداره رو ادامه میدید؟
    از سر عادت؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوب سعی کنید ترکش کنید
    منم فک میکنم بعد از ترک و گذشت زمان احتمالا درست بشه
    پرنیان
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۲:۴۰
    ای بابا من دیگه دارم از پسرا ناامید میشم هر بار که میام اینجا یه پسری گفته که چند ساله خودارضایی می کنه
    خب نکنید این کارو به خدا گناهه، عوارضش دامن خودتونو می گیره
    مگه شما ها دوست ندارید یه دختر پاک نصیب تون بشه خب لطفا شما هم پاک باشید
    اور کنید دخترها هم غریزه دارن اما خیلی کم پیش میاد سمت گناه برن چون تا قبل ازدواج مثل گل پاک باشن
    شما هایی هم که نمی تونید فشار جنسی رو تحمل کنید لطفا زودتر ازدواج کنید
    faryad
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۳:۲۶
    خب ترک کن این خودارضایی رو
    علیرضا
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۳:۳۵
    حرفای جیگیلی بیگیلی درست هستش.....وقتی خودارضایی یا بهتره بگیم خود آزاری می کنید و بدتر هم بهش معتاد می شید همین نتیجه رو هم دارد.ولی نگران نباشید...بزرگترین راه بهبود وضعیت تون ترک کامل خودارضاییست........مطمن باشید درست می شید و همچنین به مرور زمان برنامه غذایی مقوی و منظمی رو هم اجرا کنید تا انرژی و قوای از دست رفته رو برگردونه..تغذیه درست بهترین دکتر و داروست......و همچنین حتما هم باید ورزش کنید تا خون در بدنتان به گردش بیفتد.هم برای سلامت جنسیتون خوبه و هم مانعی هست برای رفتن سراغ اون کار........از همه مهمتر هم باید به کاری که می کنید ایمان داشته باشید...قدرت تلقین و خوش باوری رو دست کم نگیزید...در مسایل پزشکی و جسمی مهمتر از کاری که برای بهبود اوضاع می کنید باور به اون کار هستش که موفقیت رو تضمین می کنه...................این یه اثبات علمی.خرافات نیست..الان 30 سالتونه و قدر جرانش رو دارید.بشرطی که از همین الان که این نظرات رو خوندید شروع کنید و نگید از فردا.گناه وداع کردن ندارد...............موفق باشید
    رضا خوشگل
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۳:۵۰
    پرنیان عزیز
    دخترا تو خودارضایی دست کمی از پسرا ندارن
    مهدی
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۴:۰۸
    سلام خدمت همه دوستان.در جواب جیگیلی بیگلی و مریم:درسته که لذت نمیبرم اما هر دفعه خودمو امتحان میکردم که ببینم ارگاسم دارم یا نه.در ضمن از سر عادت نیستش خوب یه وقتایی تحریک میشم.
    در پاسخ به پرنیان:منی که نمیتونم فشار جنسی رو تحمل کنم بهترین راه و سالمترین راهش همون ازدواجه شما درست میگید.اما خونواده من در ازدواج به شدت سختگیرن.خیلی سعی کردم که راضیشون کنم برام برن خواستگاری اما بیکاری منو بهونه میارن.و الا ازدواج به ذهن خودمم رسیده.
    در جواب به فریاد:چطور ترکش کنم؟؟! غریزه جنسی برای همه آدما یه نیازه.خونوادم هم که برام خواستگاری نمیرن.پس دیگه چه راهی دارم جز خود ارضایی.برم زنا بکنم؟!
    male
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۵:۳۴
    دارو های روانپزشکو بطور از مایشی برای یه مدت معقول قطع کنید.قرص های هورمونی ریزش مو هم تاثیر مشابهی دارند.به هیچ وجه خودارضایی نکنید تا اگه اثر اون بوده برطرف شه.
    male
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۵:۳۶
    شما به روانپزشکتون گفتید ارگاسم نمیشم.اما باید می گفتید اسپرمم خارج میشه اما لذتی ندارم.
    faryad
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۶:۱۶
    میتونید ترک کنید مثله خیلیا ک ترک کردن
    میتونید بدونه خودارضایی زندگی کنید مثله خیییلیا، یه جوری میگید نیازه همه دارن!!!من میدونم نیازه همه دارن، ولی با هر چیزی باید رفع بشه؟ از راه حلال باید بری دنبالش نه خودارضایی و زنا
    یجوری هم میگید که انگار از رو اجبار اینکارو میکنید، خیلی از مجردا نیاز دارن ولی دنبال اینکار نرفتن، الانم سالمن و نمردن بالایی هم سرشون نیومده
    قبول دارم سخته ولی بخوایید،میتونید. به خاطر خودتون و سلامتیتون
    در مورد ازدواج خونوادتون حق دارن
    پسر30ساله چرا تا الان باید بیکار باشه ؟؟؟؟
    بجا خونوادت،خودت باید نخوای تو بیکاری زن بگیری.مگه زندگی خرج نداره؟
    کار پیدا کن بعد زن بگیر
    مجید
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۸:۱۶
    برادرمن برو ازدواج کن شما ازما میخواید درمورد کارحرام راهنماییت کنیم؟؟؟سی سال سن کمی نیست /بعدشم ادم کاری که توش لذت نداره چرابایدانجام بده ترکش کنید وازخدابخواهید ارگاسم واقعی وحلال رونصیبتون کنه 
    علی ف.
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۱۹:۵۴
    خانم پرنیان اگر این موضوع براتون مهم همیشه ناامید خواهید موند.
    این قضیه هم دست اندازی به ناموس مردم نیست و حق اینجور پسر ها هم  در صورتی که رابطه قبل از ازدواج نداشتن دختر پاک هست.
    ------------------

    در جواب سوال کننده:
    میفهمم شما چی میگی، فکر کنم امثال ما اگر یک رابطه جنسی تمام و کمال رو تجربه کنیم به ارگاسم هم برسیم. 
    مهدی
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۲۰:۴۶
    از تمامی دوستانی که کامنت گذاشتن و مثه یه خواهر و برادر خوب راهنماییم کردن سپاسگزارم.
    اما من سوالم رو از مدیریت وبلاگ پرسیدم که راه حلی پزشکی به من پیشنهاد کنند.اما منو ارجاع دادند به کاربران بزرگوار.
    در جواب مجید:من نخواستم در کار حرام راهنماییم کنید.بلکه هدف من بهبود سلامتیمه چون در ازدواج آینده ام تاثیر منفی داره.
    با تشکر مجدد از همه کاربران و دوستان.خواهش میکنم که در مورد این مطلب دیگه کامنت نذارید.که پرونده این موضوع دیگه بسته بشه.
    من از مدیریت وبلاگ انتظار پاسخگویی پزشکی بودم.اما نمیدونم که ایشون اطلاعات پزشکی دارند یا نه؟!!
    بازم دست تک تک کسانی که برام کامنت گذاشتن رو میبوسم.دیگه چیزی ننویسید.
    سلام
    بنده پزشک نیستم
    لطفا پست بشود
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۲۱:۰۰

    به نظر دخترا وقتی یک پسر از یک دختر خواستگاری بکنه چی خوبه جوابش را بدیم که هم عزت نفس دختر حفظ بشود و بعد نگند دختر هول شد هم مودبانه باشه؟

    به نظر اقایون چه طور میشه یک پسر ه و س باز را ادم کرد؟اصلا تلاش کردن فایده ای داره؟

    چه شروطی براش بزارم تا خودش بفهمه با زندگی دوران مجردی نمی تونه متاهل بشه؟ واقعا موندم چه جوری حالیش کنم که من نمی تونم روابط باط اون را تحمل کنم؟؟؟/

     

    سلام
    http://khbartar.blog.ir/post/3186
    دعام کنید
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۲۱:۰۰
    من تقریبا 5 ماهه شدم ... حس خیلی خوبیه ترک این عادت زشت ... ایشالا خدا کمکت کنه زوتر ترک کنی ... من بواسطه آشنایی با این وبلاگ خ . ا رو ترک کردم ... خوشحالم ، خیلییییی 

    SIIH
    • چهارشنبه ۵ فروردین ۹۴
    •  
    • ۲۱:۳۸
    نظر جیگیلی از بیخ غلطه!!!
    شوخی کردم هههه همه نایید کردن گفتم فرق داشته باشه برا من
    فردی نظر داد ک داروی رو قطع کن،ب هیچ وجهه این کارو نکن، داروهای اعصاب برعکس داروهای دیگه قطع کردنش و کم کردنش خیلی عوارض داره و حتما باید زیر نظر متخصص انجام بشه،بعضی داروهای اعصاب قطع یدفعش باعث ایست قلبی و تشنج میشه،اصلا این دارو ها رو نه خودسرانه بخورید نه خود سرانه قطع کنید
    الانزاپین چند میخورید؟ این ارام بخشه و برا خوابه،تاثیر جنسی نداره،دکترتون داروهای اعصاب ک تجویز کرده باید بعدش ی سری آزمایشات براتون مینوشت،نوشته؟
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶

    قبل از بلوغ خودارضایی میکردم

    قبل از بلوغ خودارضایی میکردم


    پسرم ، 29 سال دارم . از قبل از بلوغ با خودارضایی اشنا شدم. 16 ساله....

    نمیتونم ترک کنم. دیگه خسته شدم. برا ازدواج هم اقدام کردم

    ولی نمیدونم چه سری هست که جور نمیشه.

    تازه خیلی خیلی زود انزالی دارم.  روزها هم که به خودم غلبه کنم شبها و هم و

    خیال می یاد و دستم می ره به آلتم و خراب می شم.

    آخه شبها که آدم هوشیاری کامل نداره جلوی خودشو بگیره چکاز کنم. لاغر و نهیفم .

    با ظاهر تابلوم چکاز کنم؟؟؟ یه بار 7 ماه ترک کردم ولی اصلا چاق نشدم


    در این رابطه :

  • وسوسه ی خودارضایی - وسوسه میشم خودارضایی کنم
  • پسر مثبتی هستم
  • چرا شهوت بالایی دارم؟
  • میترسم با کسی مثل خودم ازدواج کنم
  • مثل ابن میمونه که تازه متولد شدم
  • هنوز موفق نشدم گناهم ترک کنم
  • میترسم خودارضایی کنم
  • اومدن مایع منی در شب ها
  • ناپاک شدن چشم به گناهان جنسی
  • کوچک شدن بیضه ها بخاطر خودارضایی

  • برترین آموزش ترک خودارضایی - استمنا
  • خودارضایی یکبار در هفته
  • آموزش ترک استمنا برای دختران
  • مشکلات حاصل از خودارضایی
  • بازی کردن با آلت
  • پوزیشن برای خانم های که خودارضایی میکنند
  • واقعا میشه استمنا ترک کرد؟
  • پوزیشن برای رسیدن به ارگاسم
  • خون اومدن بعد از خودارضایی
  • نمیتونم خودارضایی نکنم


  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • masood dear
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶

    وسوسه ی خودارضایی - وسوسه میشم خودارضایی کنم

    وسوسه ی خودارضایی - وسوسه میشم خودارضایی کنم

    سلام

    تو مبحث ترک خودارضایی گفته بودین که این حالت وسوسه انگیزی که گه گاهی

    بوجود میاد بیشتر از 10 دقیقه طول نمیکشه ولی برا من طول میکشه!

    تا چندین ساعت هستش همش مرطوبم. یه حس وحشتناکیه ( یه حسی مث حس یکم قبل از ارگاسم )

    یه موقع ها انقد اذیتم میکنه که به بهونه ی چیزی برداشتن یا جابجا شدن خودمو میکشم رو زمین

    یا پامو میذارم زیرم تا بهتر میشه :| خب الان من چیکار کنم؟

    راستش برا ترک خودارضاییم خیلی کارا کردم   تا نصف شب تو اینترنت بودم تا از شدت

    بیخوابی سریع خوابم ببره ساعت خوابم بهم ریخت دیدم اینجوری دارم وقت تلف میکنم

    رفتم سرکار از 10 صبح تا 10 شب  فقط جمعه رو داشتم که از 16 تا 22 سرکار بودم که

    متاسفانه جمعه ها ...به خاطر این کار عفونت گرفتم درمان کردم بعد شروع کردم خودارضایی

    از بالا تنه یه مدت هی خودمو گول میزدم که غسل داره و نمیتونی نماز بخونیو ... آخرش کارم

    به خودارضایی تو حموم کشید:|

    حالا هم دارم سعی میکنم که جمعه ها رو اصلا اینکارو نکنم (بخاطر امام زمان) اینجوری

    حتی موقعایی که این حس وحشتناک میشه هم مجبورم خودمو کنترل کنم و اعتماد بنفسم

    برا باقی مواردم بالا میره و کم کم همه ی روزای هفته رو جمعه فرض میکنم:( به آقا

    خیلی قولا دادم نشد:(( ولی تو این مورد پایبند پایبندم چون هیچی مهمتر از پاکدامنی نیس .

    نمیخوام با این وضع حتی خواستگار برام بیاد من فقط 19 سالمه و حدود 2 ساله

    که از روی کنجکاوی (که گفتم بذار ببینم چجوریه ) مبتلا شدم

    برام دعا کنین خیلی

    اجرکم عندالله


    پاسخ های مردم (۱۸)
    سروناز
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۰۲:۵۰
    خیلی خوبه به تلاشتون ادامه بدید.
    انشا... که موفق می شید و ترک می کنید.
    فقط اگه یه زمانی بازم سراغش رفتید ٬ که امیدوارم هیچوقت همچین اتفاقی نیفته ٬ ناامید نشید.
    دوباره شروع کنید ٬ جدی تر از قبل.
    خیلی دوست دارم بقیه کسایی که معتاد به خودارضایی شدن ٬ اونام بتونن ترک کنن.
    خدایا در پناه تو
    سلام
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۰۳:۰۲
    خواهر عزیزم. تمام تلاشت رو بکن و مطمئن باش که خدا بخاطر نیست که واقعا قصدت داری بهت کمک میکنه و همیشه همراهته. ولی لازمه که تو هم وجود خدا رو در کنارت حس کنی. موفق میشی انشاالله
    سامان متاهل جنوب
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۰:۰۴
    ببین دختر خوب اول اینکه یه آدرس دادی جای از متنت که به نوعی شناخته میشی(شکلک خنده) من هم نمیگم تا محفوظ بمونی اما دقت بیشتر کن

    دوم اینکه بارک الله که همینقدر حواست هست. به احترام امام زمان(عج) دست نگه میداری. 
    سوم اینکه، این کار مثل خوردن آب شوره. هر چی بیشتر بهش دامن بزنی، بد تره. شما سعی کن برای ترکش مثلا جدولی برای خودت تنظیم کن. 
    اینکه مثلا اگه ماهی دوبار این کار می کنی باخودت عهد ببند که اینو کاهش بدی به ماهی یکبار. مرحله دوم 40 روزی بکبار . همینطور فاصله بندازی.

    چهارم اینکه هر چیزی که محرک هست رو از ذهنت خارج کنی. نت. فیلم. عکس. متن. اهنگ و هر چیزی دیگه رو کات کنی

    و پنجم توکل برخدا رو از دست نده حتی بعد از اینکه این کار رو انجام دادی. از خدا فاصله نگیر. اگه توبه شکستی دوباره ببند. اینقدر بشکن عهدت رو و باز ببند تا اینکه دیگه برای همیشه نشکنی. تا اینکه برای یکبار هم شده به عدت با خدا وفادار بمونی
    ... 0930
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۰:۲۸
    دوس جونم:)

    خودارضایی فقططططططططط و فقططططططططط 

    اراده میخاد 

    تو عزمتو واقعا جزم کن

    هروقتم اومد سراغت میخاد نصف شب باشه فوررررری برو خودتو با ابسرد بشور بعدشم وضو بگیر چندتا صلوات بفرست
    و به خودت بگو من میتونم...
    میبینی که حس نیازت سرکوب میشه...
    برات دعا میکنم که زودتر بتونی ترک کنی..:)
    صحرا
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۵:۲۹
    آفرین عزیزم....بخدا کاری نداره...فقط از تصاویر و حرفا و فکرای تحریک کننده دوری کن....هر وقت حس بی شرفش اومد سراغت سریع پاشو بدو...یا سرتو از پنجره بیرون کن و آسمون نگاه کن و باخدا حرف بزن....یا بلند بلند شعر و آواز بخون و...

    انشاالله برای همیشه آزاد بشی...نمیدونی چقدر بعد از هر موفقیت حس خوبی خواهی داشت،حس شکست ناپذیر بودن،حس به خاک مالیدن دماغ شیطان لعنتی :O(

    توکل بخدا....هر وقت احساس نزدیکی بخدا کردی من رو هم دعا کن...........
    واقعا که ...
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۷:۵۱
    واقعا که....
    چه دنیای عجیبیه!!!!!!!!
    منم با یه خانمی ازدواج کردم که هیچ حس و علاقه ای به رابطه نداره و منو دیوونه کرده. با هزار مصیبت و با منت کشی و تحقیر شدن اجازه میده که باهاش رابطه بذارم. دیگه خسته شدم.
    بر عکس او، من مردی گرم مزاجم.
    ماجرای خود ارضایی شما برام خیلی جالب بود اخه من به جز با خانمم با کس دیگری ارتباط نداشتم فکر می کردم تمام خانم ها و دختر ها اینجوریند...
    خواهرم درسته این کار شما گناهه و کار خوب و پسندیده ای نیست ولی از یه طرف هم یه امتیاز براتون محسوب میشه. آن هم اینکه معلوم میشه دختر گرم  مزاجی هستین و در زندگی آینده از طرف شوهرتون بیشتر دوس داشته میشین. فقط سعی کنین ازدواج کنید.
    سوال کننده به آقا سامان
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۹:۰۷
    میدونم با این جمله (اجرکم عندالله)شناخته میشم آقا سامان :)
    به هر حال اینجا مجازیه برام مهم نبود زیاد
    سوال زیاد پرسیده بودم خواستم عکس پروفایلمو پشت سر هم نبینن بگن این حمله کرده به وبلاگ:))
    راجع به نظرتونم باید بگم حق با شماست باید انقدر توبه کرد تا بالاخره یه عهد محکم بست مشکل همیشه از ناامیدی شروع میشه
    بازم ممنونم از راهنماییتون
    سوال کننده به دوستان
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۹:۰۸
    صمیمانه بابت وقتی که گذاشتین تشکر میکنم
    از صحبتاتون روحیه گرفتم:(

    منصوره
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۲۰:۱۰
    سلام
    آره،تو حرفات آدرس دادی،منم متوجه شدم ولی نگفتم(لبخند)
    امیدوارم موفق باشی برا ترک این کار و برات دعا میکنم از ته دلم
    وقتایی که فکر میکنی داری سمتش کشیده میشی وضو بگیر دو رکعت نماز بخون،سعی کن با حضور قلب بخونی،سجده رو طولانی تر کن تا حضور قلبت بیشتر باشه،ذکر رو با توجه به معنیش بگو
    یه کش دور دستت ببند،هر وقت حس کردی داری میری طرفش کش رو بگیر بکش محکم ولش کن،تنبیه میشی،اینجور خودتو تنبیه کن و سمتش نرو
    آب سرد هم خوبه،اصلا کیف میکنی که در مقابل گناه واسادی،بزن تو دهن نفست،بگو ها؟چیه؟سرکش شدی!!!! چی میخوای؟؟؟!!؟ تو میخوای منو اسیر خودت کنی؟؟؟!؟برو برو کور خوندی،همچین حالتو بگیرم که کیف کنی
    کم کم به درجه ای از ایمان میرسی که شیطونه دعوتت نمیکنه به کار بد،دعوتت می کنه کار خوب تر رو انجام ندی کار خوب رو انجام بدی
    هر وقت فکر کردی میخوای تو دام بیفتی خودتو بنداز تو بغل خدا،بگو خدا به تو پناه میارم
    **چگونه گناه نکنیم؟ از علی اکبر رائفی پور
    توصیه میکنم حتما ببینین،محاله کسی ببینه و پیشرفتی تو زندگی نداشته باشه،راه های حمله شیطان به انسان رو میگه و راه های مبارزه رو یاد میده،همه ی حرفها هم با استناد به آیات خداست..ما فکر میکنیم شیطان فقط وسوسه می کنه،درحالی که تو قرآن20راه هست برای حمله و باید راه مقابله رو بشناسی
    مثلا مثال میزد اگه دشمن از راه زمینی حمله کنه و ما از راه هوایی بخوایم مقابله کنیم که درست نیست،شکست میخوریم،یا مثلا افغانستان نیروی دریایی بسازه به دردش نمیخوره،باید اول بشناسی راه های مقابله رو
    امیدوارم موفق باشی

    سوال کننده
    • پنجشنبه ۷ اسفند ۹۳
    •  
    • ۲۲:۲۰
    مرسی منصوره جان کمک کننده بود:)
    براتون آرزوی موفقیت روزافرون دارم
    اجرکم عندالله;)
    ب سوال کننده
    • شنبه ۹ اسفند ۹۳
    •  
    • ۲۲:۲۶

    سلام

    تو حموم ؛موقع ورود به دستشویی و لباس درآوردن وعوض کردن لباس حتما بسم الله الرحمن الرحیم واعوذبالله من الشیطان الرجیم بگین تا شیطان دور بشه و وسوسه تون نکنه خییییلی تاثیر داره

    آفرین به شما که انقد تلاش کردی واسه ترک

    سوال کننده
    • یکشنبه ۱۰ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۰:۱۴
    به به سوال کننده
    مرسی از راهنمایی و تشویقتون
    سلام
    • یکشنبه ۱۰ اسفند ۹۳
    •  
    • ۱۳:۳۴
    ان الصلاه تنهی عن الفحشا والمنکر ولذکر الله اکبر
    همیشه به کوچکی و ضعف قدرتت در برابر بزرگی و قدرت خدا فکر کن و بدان همانطوریکه خدا میتواند ببخشد همانطور هم می تواند در برابر اعمال بدمان به سختی کیفر و عذاب دهد انشاالله ترس از نافرمانی خدا و عذاب او بتواند شما را در تصمیمتان به ترک این عمل یاری خواهد داد
    سوال کننده
    • دوشنبه ۱۱ اسفند ۹۳
    •  
    • ۰۷:۱۵
    ممنون از جناب سلام بابت پاسخگوییشون
    سلام
    • دوشنبه ۱۱ اسفند ۹۳
    •  
    • ۰۹:۲۴
    یکی از بهترین کارها خواندن قرآن  به طور روزانه مثلا یک صفحه در صبح و یک صفحه در عصر همراه با ، توجه به معنای آیات است ، انشاالله خود را خیلی بیشتر در محضر خدا احساس خواهی کرد .
    ایمان
    • یکشنبه ۱۶ فروردین ۹۴
    •  
    • ۲۰:۴۸
    ان شالا به حق حضرت فاطمه زهرا خدا یه راه خوب جلو پات بذاره
    نا امید نشو خدامون خیلی مهربونه
    محمد
    • شنبه ۳۰ خرداد ۹۴
    •  
    • ۱۳:۲۰
    انشالله که موفق باشید...
    واقعا که درافتادن با شهوت کار ساده ای نیست.

    یکی مثل خودت 
    • یکشنبه ۸ فروردین ۹۵
    •  
    • ۱۰:۱۲
    سلام میشه بدونم از اون موقعی که این پست رو گذاشتید چند بار شکست خوردید؟؟
    خواهشن راستش رو بگید. منم دوس دارم ترک کنم ولی نمی تونم بیشتر از چند هفته خودم رو نگه بدارم. خواهشن منو هم راهنمایی کنید.
  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • masood dear
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶